- دارودان
- ظرفی لوله دار که به وسیله آن دارو در دهان بیمار یا شیر بدهان کودک میریختند
معنی دارودان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زمینی که شاخه های درخت را در آن فرو برند تا سبز شود و از آنجا به جای دیگر نقل کنند تخمدان
زمینی که در آن دانه ها یا قلمه های درختان را بکارند تا پس از سبز شدن به جای دیگر انتقال بدهند، تخمدان، دانه دان
خرجین جوال، صراحی (شراب)
آنکه صاحب شان و شوکت دارا باشددارد آنکه سیرت پادشاهان دارد
ثبات و پایداری
دوا خانه، دوا فروشی
دانه دانه، پراکنده و از هم جدا
شان و شوکت، کروفر، جنگ وهیاهو
کسی که دارو می ساید، سایندۀ دارو، هاون یا ظرف دیگر که در آن دارو بکوبند یا بسایند
جای فروش دارو برای بیماران، دواخانه، داروکده
کسی که از روی نسخۀ طبیب داروها را تهیه و ترکیب می کند، دواساز، سازندۀ دارو
امیر البحر کاپیتن: و به جهت رفع خصماء فرنگیه او را قاپودان یعنی میر بحر کرده است
کسی که دارو می سازد، آن که دوا تهیه می کند، دواساز
Chemist, Pharmacist
аптекарь , фармацевт
Apotheker
фармацевт , фармацевт
aptekarz, farmaceuta
药剂师 , 药剂师
farmacêutico
farmacista
farmacéutico
pharmacien
apotheker
apoteker
صيدليٌّ , صيدلانيٌّ
फार्मासिस्ट , फार्मासिस्ट
רַפָּאִי , רוֹקֵחַ
薬剤師 , 薬剤師
약사 , 약사
mtaalamu wa dawa, mfamasia