جدول جو
جدول جو

معنی داربلوط - جستجوی لغت در جدول جو

داربلوط
(بَ)
دهی از دهستان دیره بخش گیلان شهرستان شاه آباد. 52 هزارگزی شمال باختری گیلان. کنار رود خانه الوند. دشت. گرمسیر مالاریائی با 175 تن سکنه. آب آن از رودخانه دیره. محصول آنجا غلات، ذرت، پنبه، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است و تابستان به حدود هوکانی و درگه میروند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ص 169)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از داربوی
تصویر داربوی
چوب یا شاخۀ درخت عود، عود، داروی خوش بو که در آتش بریزند، برای مثال تا صبر را نباشد شیرینی شکر / تا بید را نباشد بویی چو داربوی (رودکی - ۵۱۳)
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
دهی از دهستان لاربخش حومه شهرستان شهرکرد. واقع در 15هزارگزی شمال باختر شهر کرد و 12هزارگزی راه چال شتر بشهرکرد دامنه کوه، معتدل دارای 1393 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و کشمش. شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان قالی بافی و راه آن فرعی است و در حدود15 باب دکان دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
عود، (صحاح الفرس) :
تا صبر را نباشد شیرینی شکر
تا بید را نباشد بوئی چو داربوی،
رودکی (از صحاح الفرس)
لغت نامه دهخدا
تیره ای از ایل اینانلواز ایلات خمسۀ فارس. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
شاه بلوط. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
چوب عود است که بهر بخورش سوزند، (برهان)، رجوع به داربوی شود
لغت نامه دهخدا
گاستن داربو، ریاضی دان فرانسوی که در شهر نیم متولد شده است، بین سالهای 1842 و 1918 میلادی زیسته و کار اصلی اوبیشتر در محاسبات هندسی ’بینهایت کوچک’ بوده است
لغت نامه دهخدا
(بَ طِ)
دهی از دهستان بابالی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. شش هزارگزی شمال خاوری چقلوندی. دوهزارگزی شمال راه فرعی چقلوندی به بروجرد. دامنه، سردسیر و مالاریائی و دارای 240 تن سکنه است. آب آن از چشمه و سراب محمدخان. محصول آنجا غلات، صیفی، لبنیات، پشم و شغل اهالی آن زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است و راه اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفه شمس الدین بوده، زمستان قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(بَ طِ)
دهی از دهستان بابالی، بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. در شش هزارگزی شمال چقلوندی دوهزارگزی باختر راه فرعی چقلوندی به بروجرد واقع و دامنه ای سردسیر مالاریائی و سکنۀ آن 240 تن است آب آن از چشمه ها، محصول آن غلات، لبنیات و پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ شمس الدین بوده و در زمستان قشلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ لَنْ نَ)
نام کوهی و ناحیتی است بهرسین. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شاهبلوط
تصویر شاهبلوط
پارسی تازی گشته شاهبلوت ازگیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داربوی
تصویر داربوی
چوب عود شاخه عود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داربوی
تصویر داربوی
چوب عود، شاخه عود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داربو
تصویر داربو
عود، داروی خوشبو که در آتش ریزند
فرهنگ فارسی معین