جدول جو
جدول جو

معنی داراسوار - جستجوی لغت در جدول جو

داراسوار(سَ)
کسی که مانند دارا سواری کند:
سکندرموکبی، داراسواری
ز دارا و سکندر یادگاری.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دارالبوار
تصویر دارالبوار
خانۀ هلاک، دوزخ، جهنم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارادار
تصویر دارادار
شان و شوکت، کروفر، جنگ وهیاهو
فرهنگ فارسی عمید
(اُ)
کنایه از چارعنصر است. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رُلْبَ)
منظور دوزخ است. (ناظم الاطباء). بزخم تیغ آبدار بدارالبوار فرستاد. (حبیب السیر ج 3)
لغت نامه دهخدا
دار و گیر، دیر پاییدن، ثبات داشتن و مدارا کردن و بسیار ماندن، (برهان) :
روز دارادار و بردابرد میدان نبرد
هر غلام شه، بمردی همنبرد زال باد،
سوزنی،
رجوع به داردار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دارادار
تصویر دارادار
ثبات و پایداری
فرهنگ لغت هوشیار