دار و گیر، دیر پاییدن، ثبات داشتن و مدارا کردن و بسیار ماندن، (برهان) : روز دارادار و بردابرد میدان نبرد هر غلام شه، بمردی همنبرد زال باد، سوزنی، رجوع به داردار شود
دار و گیر، دیر پاییدن، ثبات داشتن و مدارا کردن و بسیار ماندن، (برهان) : روز دارادار و بردابردِ میدان نبرد هر غلام شه، بمردی همنبرد زال باد، سوزنی، رجوع به داردار شود