جدول جو
جدول جو

معنی دابر - جستجوی لغت در جدول جو

دابر
سپس رو دنباله رو، پایان ، بیخ، لاد (بنا) برزمین نرم، تیر که به آماج نخورد، رفته
فرهنگ لغت هوشیار
دابر
تیری که از نشانه درگذرد، گذشته
تصویری از دابر
تصویر دابر
فرهنگ فارسی عمید
دابر
((بِ))
تابع، پیرو، دنباله، گذشته، آخر هر چیز
تصویری از دابر
تصویر دابر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دابره
تصویر دابره
شکست، مرغوا، پاشنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدابر
تصویر تدابر
بریده شدن از همدیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلبر
تصویر دلبر
(دخترانه)
برنده دل، یار و معشوق، زیبا، جذاب، معشوق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جابر
تصویر جابر
(پسرانه)
ظالم، ستمگر، نام شیمیدانی معروف و شاگرد امام جعفر صادق (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از صابر
تصویر صابر
(پسرانه)
صبور، شکیبا، از نامهای خداوند، نام شاعر نامدار قرن ششم، ادیب صابر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دلبر
تصویر دلبر
معشوق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از داور
تصویر داور
قاضی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دربر
تصویر دربر
در کنار، در سینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلبر
تصویر دلبر
برنده دل، دلربا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذابر
تصویر ذابر
دانش پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بابر
تصویر بابر
(پسرانه)
ببر، لقب بعضی از پادشاهان ترک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عابر
تصویر عابر
رهگذر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سابر
تصویر سابر
شمشیر، تیغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جابر
تصویر جابر
شکسته بند، ستمکار، ستمگر، گردنکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خابر
تصویر خابر
مردآگاه، عالم با خبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دالبر
تصویر دالبر
بریده شده بشکل دال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داغر
تصویر داغر
فرومایه و ذلیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داعر
تصویر داعر
پلید تباهکار، چوب پوسیده
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ایست کوچک از راسته بر شوندگان که در همه قاره ها (باستثنای استرالیا) زندگی میکند. پرهایش سیاه و سفید و زرد و سبزاست و مانند طوطی با پنجه از ساقه و شاخه های درخت بالا رود و با منقار خود حشرات را از زیر پوست درخت خارج کند و خورد دار توک درخت سنبه داربر دارشکنک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارب
تصویر دارب
آله (عقاب)، خوگر ، باز آینده، تبیره زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دادر
تصویر دادر
برادر، دوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داحر
تصویر داحر
پس زننده دور کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داثر
تصویر داثر
غافل، کهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دابه
تصویر دابه
هر حیوانی که روی زمین راه رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دایر
تصویر دایر
دائر، گردان، گردنده، گردگرد، گرداگردان، چرخنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داهر
تصویر داهر
روزگار سخت، از ویژه نام های تازی، سخت و شکننده
فرهنگ لغت هوشیار
قاضی، حاکم، دادرس در اصل این کلمه دادور بود بمعنی صاحبداد، پس به جهت تخفیف دال تانی را حذف کردند
فرهنگ لغت هوشیار
مرگ نابودی روز تیر شید (چهارشنبه)، شب تیرشید، دشمنی، کرت درکشاورزی جویبار، شکست، پیشامد رخداد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دائر
تصویر دائر
برقرار، گردنده گردنده، گردش کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابر
تصویر تابر
گشن پذیری خرمای ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صابر
تصویر صابر
شکیبا، آرام، بردبار، حلیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داثر
تصویر داثر
هالک، غافل، کهنه، مندرس
فرهنگ فارسی عمید