- خَفَاء
- کم نور بودن، نامرئی بودن
معنی خَفَاء - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حشره ایست از راسته قاب بالان کوچکتر از جعل برنگ سیاه و بدبو کوز، جمع خنافس
پنهانی، پوشیدگی، بطور مخفیانه، پوشیده شدن، نهفته گشتن، پوشیدگی نهانی نهفتگی مقابل ظهور
پری، یک برگه
بخشیدن، اوه
نمایان شدن، او شناور شد، دوباره نمایان شدن
قدم گذاشتن، اشتباه
طاعون، اپیدمی
وفاداری
بی مغزی، حماقت، بی دقّتی، خرفت بودن
قضاوت
آسمان
سخاوت
دانه های سخت، سوپرایست
خشن بودن، کهنگی
پاداش، پنالتی
تیزبینی، هوش، هوشمندی، زیرکی، زرنگی، هوشیاری
توهّمی، فریب
ویرانی، تخریب
سرسبز، سبز
کاهش دادن، برش دادن، پایین آوردن
بال زدن، ضربان دار، هم زدن
داستان، تخیّل، توهّم
چالاکی، حیله گری
شرم، حیا
فراخی، شکوه، زرق و برق، درخشندگی
اجرا، عملکرد
بهبودی، التیام بخش