جدول جو
جدول جو

معنی خَانِق - جستجوی لغت در جدول جو

خَانِق
خفه کننده، گرفتگی
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

صادق، صادقانه، راستگو
دیکشنری عربی به فارسی
خواستگار، یک خوٰاستگار
دیکشنری عربی به فارسی
مطیع، موضوع، تسلیم شده
دیکشنری عربی به فارسی
مجرم، مرتکب
دیکشنری عربی به فارسی
موانع، مانع
دیکشنری عربی به فارسی
صنعت گر، سازنده
دیکشنری عربی به فارسی
راننده تاکسی، راننده، راننده خودرو
دیکشنری عربی به فارسی
اشتباه آمیز، اشتباه
دیکشنری عربی به فارسی
اختلاس گر، دزد، دزدانه
دیکشنری عربی به فارسی
پیشینه، سابق، پیشین، پیش دستانه، قبلی
دیکشنری عربی به فارسی
خواهان، جالبه
دیکشنری عربی به فارسی
غرّنده، جیرجیر
دیکشنری عربی به فارسی
بازدارنده، من مشکلی ندارم
دیکشنری عربی به فارسی
مناسب، شایسته، جذّاب، مؤدّب
دیکشنری عربی به فارسی
رباینده، نافی
دیکشنری عربی به فارسی
کم نور، غش کردن
دیکشنری عربی به فارسی
ماورایی، فراطبیعی
دیکشنری عربی به فارسی
سوزاننده، گنجه، سوزان، مشعل
دیکشنری عربی به فارسی
کینه توز، بداخلاق
دیکشنری عربی به فارسی
دعوا جوی، مناقشه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
فرسوده، ویران شده
دیکشنری عربی به فارسی
خدمتکار، بنده، سرویس دهنده، فرمانبردار
دیکشنری عربی به فارسی
فریبکار، فریبنده، فریب دهنده، فریب آمیز، دوچهره، حیله ای
دیکشنری عربی به فارسی
زیرک، زبردست
دیکشنری عربی به فارسی
بی سن، جاودانه، جاویدان
دیکشنری عربی به فارسی
خیانت شده، خائن، بی وفا، خیانتکارانه، خیانت آمیز
دیکشنری عربی به فارسی
نگران، ترسیده، ترسان
دیکشنری عربی به فارسی
ناامید، بیهوده
دیکشنری عربی به فارسی
متروک، خالی، ویران، بی روح، بی جان
دیکشنری عربی به فارسی
بی حسّ، خفته، بی حسّ کننده
دیکشنری عربی به فارسی
چسبناک، چسب، چسبنده، چسبان
دیکشنری عربی به فارسی