- خورسندی
- شادی، خشنودی، شاد
معنی خورسندی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قناعت، رضایت، شادمانی بشاشت
شادمانی، رضایت، قانع بودن
خرسند، شادمان، خوشحال، قانع
دارای زور و نیرو بودن زور آوری، چیره دستی، صاحب نفوذ در جامعه و دستگهاهای اداری بودن
بخوردن واداشتن غذا دادن
عمل خودپسند
عمل و حالت خونسرد بردباری متانت
خودپسند بودن، تکبر، غرور
روادار کردن کسی به خوردن چیزی، چیزی را به خورد کسی دادن
Composure
Pompousness, Pridefulness
спокойствие
высокомерие , высокомерие
солнечный
Gelassenheit
Wichtigtuerei, Überheblichkeit
спокій
самозакоханість , пихатість
сонячний
słoneczny
spokój
pompatyczność, pycha
自负 , 自满
compostura
arrogância, presunção