معنی خوراندن خوراندن خُوراندَن روادار کردن کسی به خوردن چیزی، چیزی را به خورد کسی دادن روادار کردن کسی به خوردن چیزی، چیزی را به خورد کسی دادن تصویر خوراندن فرهنگ فارسی عمید