جدول جو
جدول جو

معنی خودآزمایی - جستجوی لغت در جدول جو

خودآزمایی(خوَدْ / خُدْ زْ / زِ)
آزمایش خود. عمل آزمودن خود. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زورآزمایی
تصویر زورآزمایی
سنجیدن یا نشان دادن زور و قوۀ خود، آزمودن زور و قوۀ یکدیگر با کشتی گرفتن و دست و پنجه نرم کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودآرایی
تصویر خودآرایی
خود را آراستن و زینت دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
خودستایی، تکبر
فرهنگ فارسی عمید
(چِ چَ زَ دَ / دِ)
آزمایش کننده خود. خود را به محک آزمایش گذارنده
لغت نامه دهخدا
(زْ / زِ)
نشان دادن زور و نیرو. دست و پنجه نرم کردن. پهلوانی. (فرهنگ فارسی معین). زورورزی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
چو زورآوری خودنمایی کند
بر افتاده زورآزمایی کند.
سعدی (بوستان).
تو با این مردی وزورآزمایی
همی ترسم که از زن کمتر آیی.
سعدی.
دو جا غیرت کند زورآزمایی
چنان گیرد کزو نبود رهایی.
وحشی.
رجوع به زورآزما شود
لغت نامه دهخدا
(خوَدْ / خُدْ)
آرایش خود. تحلیۀ خود. زیورآرایی خود. تزیّن. بزک. (یادداشت بخط مؤلف) ، کبر. غرور. نخوت. نمایش خود
لغت نامه دهخدا
(خوَدْ / خُدْ نُ / نِ / نَ)
تظاهر. (یادداشت مؤلف). خودستایی. تکبر. غرور. فخریه. (ناظم الاطباء) :
چو زورآوران خودنمایی مکن
بر افتاده زورآزمایی مکن.
سعدی.
چو میدانم قصور مایۀ خویش
خلاف عقل باشد خودنمایی.
سعدی (صاحبیه).
خودنمایی لازم نودولتان افتاده است
خون چو گردد مشک ناچار است غمازی کند.
صائب.
، ریا. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خود نمایی
تصویر خود نمایی
خود ستایی غرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خودآرایی
تصویر خودآرایی
عمل خود آرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زورآزمایی
تصویر زورآزمایی
((زِ))
دست و پنجه نرم کردن
فرهنگ فارسی معین
آرایش، بزک، ظاهرسازی، خودسازی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تظاهر، تنافس، جلوه گری، خودستایی، ظاهرسازی، عرض اندام، نمایش، وانمود، ظهور، بروز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
الرياء
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
Pretentiousness, Showiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
prétention, ostentation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
pretensjonalność, ostentacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
허세 , 과시
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
притязательность , показуха
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
Prätentiosität, Prunk
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
خودنمائی , نمائش
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
আড়ম্বর , প্রদর্শন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
kujionesha, maonyesho
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
gösterişlilik, gösteriş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
偉そうな態度 , 派手さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
自负 , 炫耀
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
יָהֳרָה , רְהַבָּה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
दिखावा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
kesombongan, kemegahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
ความหยิ่งยโส , การโอ้อวด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
pretentie, opschepperij
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
претензійність , показність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
pretenziosità, ostentazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
pretensiosidade, ostentação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خودنمایی
تصویر خودنمایی
pretenciosidad, ostentación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی