- خوب
- خوش، نیک، نیکو
معنی خوب - جستجوی لغت در جدول جو
- خوب
- هنگام پذیرفتن سخن یا نظر مخاطب به کار می رود، کنایه از هنگام انتظار برای شنیدن دنبالۀ صحبت مخاطب به کار می رود
- خوب
- مقابل بد، نیکو، پسندیده، دارای ویژگی های مثبت و مورد پسند، مرغوب، دختر یا زن زیبا و خوشگل
- خوب
- نیکو، پسندیده، زیبا، جمع خوبان
- خوب
- Fine, Good, Nice, Okay, Well
- خوب
- прекрасный , хороший , хорошо
- خوب
- fein, gut, nett
- خوب
- чудовий , добрий , хороший , добре
- خوب
- dobry, miły, dobrze
- خوب
- 精细的 , 好的
- خوب
- fino, bom, agradável, bem
- خوب
- fine, buono, bello, ok, bene
- خوب
- fino, bueno, agradable, bien
- خوب
- fin, bon, agréable, bien
- خوب
- fijn, goed, aardig
- خوب
- جيّدٌ , جيّدٌ
- خوب
- अच्छा , अच्छा , ठीक
- خوب
- משובח , טוב , נָעִים , בסדר
- خوب
- 細かい , 良い , よし
- خوب
- 고운 , 좋은 , 좋은 , 좋아요
- خوب
- iyi, güzel, tamam
- خوب
- bora, nzuri, sawa
- خوب
- ভাল , ভালো
- خوب
- عمدہ , اچھا , اچھا , ٹھیک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زیبائی، جمال، سرسبزی
گزسنگی، زمین بی گیاه خاک خشک
مقابل بدی، خوب بودن، پسندیده بودن، نیکویی، زیبایی
نیک بودن، پسندیده بودن، زیبایی، جمال
Goodness
доброта
доброта
dobroć