جدول جو
جدول جو

معنی خواهشمند - جستجوی لغت در جدول جو

خواهشمند
خواهش کننده
تصویری از خواهشمند
تصویر خواهشمند
فرهنگ فارسی عمید
خواهشمند
(خوا / خا هَِ مَ)
مستدعی. ملتمس. طالب. (یادداشت بخط مؤلف). متقاضی، آرزومند. مشتاق. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
خواهشمند
خواهش کننده
تصویری از خواهشمند
تصویر خواهشمند
فرهنگ لغت هوشیار
خواهشمند
((~. مَ))
درخواست کننده، متقاضی
تصویری از خواهشمند
تصویر خواهشمند
فرهنگ فارسی معین
خواهشمند
متقاضی، متمنی، مستدعی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوا / خا مَ)
متواضع. فروتن. (یادداشت بخط مؤلف) ، ذلیل. خوار. (یادداشت بخط مؤلف) : اذم ّ به، خوارمند نمود او را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوارمند
تصویر خوارمند
فروتن، متواضع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواهشمندم
تصویر خواهشمندم
لطفا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گواه مند
تصویر گواه مند
مستند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خواهشمند است
تصویر خواهشمند است
لطفا
فرهنگ واژه فارسی سره
خواهان، مورد نظر
دیکشنری اردو به فارسی