معنی خواهشمند - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با خواهشمند
خواهشمند
- خواهشمند
- مستدعی. ملتِمس. طالب. (یادداشت بخط مؤلف). متقاضی، آرزومند. مشتاق. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
خوارمند
- خوارمند
- متواضع. فروتن. (یادداشت بخط مؤلف) ، ذلیل. خوار. (یادداشت بخط مؤلف) : اذم ّ به، خوارمند نمود او را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا