جدول جو
جدول جو

معنی خنگی - جستجوی لغت در جدول جو

خنگی
(خِ)
غباوت. نافهمی. کندذهنی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خنگی
نا فهمی، کند ذهنی
تصویری از خنگی
تصویر خنگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خفگی
تصویر خفگی
حالتی که به واسطۀ کمی اکسیژن در هوا، تغییر درجۀ فشار هوا، استنشاق گازهای سمی و مانند آن و درنتیجه سخت شدن تنفس دست می دهد و گاه سبب مرگ می شود، فشردگی گلو، اختناق، خبک، خبه، خپک، خپه، کیارا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
مربوط به جنگ، دارای کاربرد در جنگ مثلاً سلاح جنگی، جنگجو، جنگنده، کنایه از با سرعت زیاد، شتابان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنگی
تصویر تنگی
کوچک تر از اندازۀ مورد نظر بودن مثلاً تنگی لباس، باریکی و کم پهنا بودن، کم بودن فضا یا گنجایش، کنایه از دشواری، کنایه از کمیابی، کنایه از کم بودن زمان، نزدیکی
تنگی نفس: در پزشکی درد سینه که انسان به سختی نفس بکشد، ضیق النفس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خنکی
تصویر خنکی
خنکا، ناپسند بودن، (اسم، صفت نسبی، منسوب به خنک) در طب قدیم دارای طبیعت سرد بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
مربوط به خانه مثلاً لوازم خانگی،
ویژگی حیوانی که در خانه تربیت شده است مثلاً کبوتر خانگی، مرغ خانگی،
تهیه شده در خانه مثلاً نان خانگی، شراب خانگی ام بس، می مغانه بیار / حریف باده رسید ای رفیق توبه وداع (حافظ - ۵۹۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چنگی
تصویر چنگی
چنگ نواز، چنگ زن، کسی که چنگ می نوازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
ساخته شده از سنگ، کنایه از گران و ثقیل، برای مثال اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خواب / شبی ز معدۀ سنگی شبی ز دلتنگی (سعدی - ۱۷۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنگی
تصویر بنگی
معتاد به استعمال بنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خنکی
تصویر خنکی
سردی مطبوع، خوشی نیکبختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لنگی
تصویر لنگی
لنگ بودن شلی اعرجی: خال لنگی ستور. یا لنگی کار. تعطیل آن
فرهنگ لغت هوشیار
عدم قدرت تکلم: عقرب (دلالت کند بر) کری و گنگی و علت چشم، عدم فصاحت: هیچ چیز نیست که از او هم تن را فایده بود و هم روان را که... گنگی برد و بدل وی فصاحت آرد... مگر شراب
فرهنگ لغت هوشیار
منسوبه به سنگ ساخته از سنگ دیوار سنگی کاروانسرای سنگی، با وقار سنگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنگی
تصویر تنگی
کم عرضی، کم پهنائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنگل
تصویر خنگل
سلاحی که روز جنگ پوشند جوشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خفگی
تصویر خفگی
حالت فشردگی گلو و حبسی و تنگی نفس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خپگی
تصویر خپگی
حالت خفه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
متعلق و منسوب بخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چنگی
تصویر چنگی
آنکه چنگ نوازد چنگ زن، مطرب خنیا گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
منسوب به جنگ لوازم جنگی، رزم آور جنگنده حربی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به زنگباری، سیاه پوست. یا زنگی سیاه سیاه پوستی که مست باده باشد، شخص شرور و تند خویی که به این و آن تندی کند. یا زنگی زنگ یارومی روم. به کسی گویند که هم خدا خواهد و هم خرما را یعنی گاهی به یک امر و گاهی به امر دیگر بپردازد کار خود را یکسو کن
فرهنگ لغت هوشیار
دنگ کوب، با سر بطرف پایین رفتن هواپیما و مجدد باز گشتن (بوسیله دسته فرمان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنگی
تصویر بنگی
آنکه عادت بع کشیدن بنگ دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنثی
تصویر خنثی
نه مرد باشد و نه زن، آنکه مرد بودنش یا زن بودنش معلوم نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
((جَ))
منسوب به جنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
((نِ یا نَ))
منسوب و مربوط به خانه، آن چه در خانه تهیه کنند، حیوانی که در خانه نگهداری شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خنثی
تصویر خنثی
کسی است که نه مرد باشد نه زن، بی فایده، بیهوده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چنگی
تصویر چنگی
((چَ))
چنگ زدن، مطرب، خنیاگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دنگی
تصویر دنگی
((دَ))
دنگ کوب (هوا)، با سر به طرف پایین رفتن هواپیما و مجدد بازگشتن (به وسیله دسته فرمان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنگی
تصویر تنگی
((تَ))
کم عرضی، کم پهنایی، سختی، رنج، قحطی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنگی
تصویر بنگی
معتاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خفگی
تصویر خفگی
اختناق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ونگی
تصویر ونگی
خلا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خنثی
تصویر خنثی
بی سو، امرد
فرهنگ واژه فارسی سره