جوشن را گویند. و آن سلاحی است برای حفظ بدن که در روز جنگ پوشند. (انجمن آرای ناصری) : به پیش خدنگش چه سندان چه سوسن بپای خلنگش چه اعلی چه اسفل تو گویی که شیداست بر چرخ پویان چو بر خنگ جوشنده پوشیده خنگل. ؟ (از انجمن آرای ناصری). ، قسمی شتر است. (یادداشت بخطمؤلف) : هزار اشتر بختی و خنگلی دو صد اسب تاتاری و چرغلی. اسدی. آن تجمل ز وی جمل نکشد خنگل و بیسراک و الوانه. سوزنی. گر بدان کز طبع من زاید بوی راضی رسد کاروان بر کاروان و خنگلی بر خنگلی حاصل آن دان گر پسند آید ترا اشعار من یکدم از گفتن بیاسایم بود بیحاصلی. سوزنی (دیوان چ شاه حسینی ص 485)
جوشن را گویند. و آن سلاحی است برای حفظ بدن که در روز جنگ پوشند. (انجمن آرای ناصری) : به پیش خدنگش چه سندان چه سوسن بپای خلنگش چه اعلی چه اسفل تو گویی که شیداست بر چرخ پویان چو بر خنگ جوشنده پوشیده خنگل. ؟ (از انجمن آرای ناصری). ، قسمی شتر است. (یادداشت بخطمؤلف) : هزار اشتر بختی و خنگلی دو صد اسب تاتاری و چرغلی. اسدی. آن تجمل ز وی جمل نکشد خنگل و بیسراک و الوانه. سوزنی. گر بدان کز طبع من زاید بوی راضی رسد کاروان بر کاروان و خنگلی بر خنگلی حاصل آن دان گر پسند آید ترا اشعار من یکدم از گفتن بیاسایم بود بیحاصلی. سوزنی (دیوان چ شاه حسینی ص 485)
مشاطه. (آنندراج). ینگۀ عروس. زنی که دست عروس به دست داماد دهد. زنی که همراه عروس از خانه پدر به خانه شوی رود. (یادداشت مؤلف) : آن شب گردک نه ینگا دست او خوش امانت داد اندر دست شو. مولوی. و رجوع به ینگه شود، زن برادر و زن عم. (آنندراج) ، کدبانو. (آنندراج)
مشاطه. (آنندراج). ینگۀ عروس. زنی که دست عروس به دست داماد دهد. زنی که همراه عروس از خانه پدر به خانه شوی رود. (یادداشت مؤلف) : آن شب گردک نه ینگا دست او خوش امانت داد اندر دست شو. مولوی. و رجوع به ینگه شود، زن برادر و زن عم. (آنندراج) ، کدبانو. (آنندراج)
نام یکی از دهستانهای شهرستان تنکابن، محدود از شمال به دریای خزر، از خاور به دهستان قشلاق از بخش چالوس شهرستان نوشهر، از باختر به دهستان نشتاو از جنوب به اولین رشته کوه جنگلی بین کلاردشت و لنگا. هوای دهستان مانند سایر نقاط گیلان و مازندران مرطوب و معتدل و قسمت عمده اراضی دشت آن بایر و جنگلی و قرای آن محصور به جنگل انبوه می باشد. آب قرای دهستان از رود خانه کاظم رود، پلنگ آب رود و چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده دهستان برنج، مختصر مرکبات و چای است. از 42 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 4700 نفر میباشد. راه شوسۀ کناره از شمال دهستان و کنار دریا میگذرد و کار خانه چای سازی در کلارآباد دایر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
نام یکی از دهستانهای شهرستان تنکابن، محدود از شمال به دریای خزر، از خاور به دهستان قشلاق از بخش چالوس شهرستان نوشهر، از باختر به دهستان نشتاو از جنوب به اولین رشته کوه جنگلی بین کلاردشت و لنگا. هوای دهستان مانند سایر نقاط گیلان و مازندران مرطوب و معتدل و قسمت عمده اراضی دشت آن بایر و جنگلی و قرای آن محصور به جنگل انبوه می باشد. آب قرای دهستان از رود خانه کاظم رود، پلنگ آب رود و چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده دهستان برنج، مختصر مرکبات و چای است. از 42 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 4700 نفر میباشد. راه شوسۀ کناره از شمال دهستان و کنار دریا میگذرد و کار خانه چای سازی در کلارآباد دایر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
سرود و ساز و نغمه باشد چه خنیاگر خواننده و سازنده و سرودگوی را گویند و به این معنی بتقدیم ’یای’ حطی بر ’نون’ هم آمده است. (برهان قاطع). سرود. ساز. نغمه. آهنگ. ترانه. (ناظم الاطباء). موسیقی. (یادداشت بخط مؤلف). رامش بود اعنی سرود و بدین سبب سرودگوی را خنیاگر گویند. (صحاح الفرس) : ز رامش جهان بانگ خنیا گرفت. اسدی
سرود و ساز و نغمه باشد چه خنیاگر خواننده و سازنده و سرودگوی را گویند و به این معنی بتقدیم ’یای’ حطی بر ’نون’ هم آمده است. (برهان قاطع). سرود. ساز. نغمه. آهنگ. ترانه. (ناظم الاطباء). موسیقی. (یادداشت بخط مؤلف). رامش بود اعنی سرود و بدین سبب سرودگوی را خنیاگر گویند. (صحاح الفرس) : ز رامش جهان بانگ خنیا گرفت. اسدی
سوراخ که نشانۀ تیر باشد. (برهان قاطع). سوراخهای خرد. این کلمه در اردبیل هنوز متداول است. (یادداشت بخط مؤلف). تکوک. فرجه. سوراخ. (از آنندراج) : چون دیلمان زره پوش شاه و ترکانش به تیر و زوبین بر پیل ساخته خنگال درست گویی شیران آهنین چرمند همی جهانند از پنجه آهنین چنگال. عسجدی. ، قطعه های خرد. (یادداشت بخط مؤلف) : حسین آقا می الدرو پدلر خنگال خنگال دو قریوپدلر. (یادداشت از مؤلف)
سوراخ که نشانۀ تیر باشد. (برهان قاطع). سوراخهای خرد. این کلمه در اردبیل هنوز متداول است. (یادداشت بخط مؤلف). تکوک. فرجه. سوراخ. (از آنندراج) : چون دیلمان زره پوش شاه و ترکانش به تیر و زوبین بر پیل ساخته خنگال درست گویی شیران آهنین چرمند همی جهانند از پنجه آهنین چنگال. عسجدی. ، قطعه های خرد. (یادداشت بخط مؤلف) : حسین آقا می الدرو پدلر خنگال خنگال دو قریوپدلر. (یادداشت از مؤلف)