جدول جو
جدول جو

معنی خنگال

خنگال(خِ)
سوراخ که نشانۀ تیر باشد. (برهان قاطع). سوراخهای خرد. این کلمه در اردبیل هنوز متداول است. (یادداشت بخط مؤلف). تکوک. فرجه. سوراخ. (از آنندراج) :
چون دیلمان زره پوش شاه و ترکانش
به تیر و زوبین بر پیل ساخته خنگال
درست گویی شیران آهنین چرمند
همی جهانند از پنجه آهنین چنگال.
عسجدی.
، قطعه های خرد. (یادداشت بخط مؤلف) :
حسین آقا می الدرو پدلر
خنگال خنگال دو قریوپدلر.
(یادداشت از مؤلف)
لغت نامه دهخدا