برق و آن درخشندگی است که بیشتر بوقت باریدن بهم می رسد. (از برهان قاطع) (از آنندراج) : الاکتلال، درخشیدن بخنوه. (تاج المصادر بیهقی از مؤلف). الومیض، الومض، الومضان، درخشیدن بخنوه. (تاج المصادر بیهقی از مؤلف). المصوع، درفشیدن بخنوه و جز آن. (تاج المصادر بیهقی از یادداشت مؤلف). و رجوع به بخنو شود
برق و آن درخشندگی است که بیشتر بوقت باریدن بهم می رسد. (از برهان قاطع) (از آنندراج) : الاکتلال، درخشیدن بخنوه. (تاج المصادر بیهقی از مؤلف). الومیض، الومض، الومضان، درخشیدن بخنوه. (تاج المصادر بیهقی از مؤلف). المصوع، درفشیدن بخنوه و جز آن. (تاج المصادر بیهقی از یادداشت مؤلف). و رجوع به بخنو شود
نخوت در فارسی ترمانی ترمنشی منی منی کرد آن شاه یزدانشناس ز یزدان بپیچید و شد ناسپاس (فردوسی شاهنامه) باد سایی باد ساری دیمیاد خود بینی خود پرستی گراز چو از پیش تختش گرازید سام (فردوسی)
نخوت در فارسی ترمانی ترمنشی منی منی کرد آن شاه یزدانشناس ز یزدان بپیچید و شد ناسپاس (فردوسی شاهنامه) باد سایی باد ساری دیمیاد خود بینی خود پرستی گراز چو از پیش تختش گرازید سام (فردوسی)
سفره کوچک خوان کوچک، طبق چوبین کوچک که در آن شیرینی میوه یا جهاز عروس گذارند و بر روی سر حمل کنند، طبقی که در آن انواع شیرینی را بترتیب خاص چینند و جمله هایی مبنی بر تبریک و تهنیت نویسند و در مجلس عقد در اطاق عروس گذارند
سفره کوچک خوان کوچک، طبق چوبین کوچک که در آن شیرینی میوه یا جهاز عروس گذارند و بر روی سر حمل کنند، طبقی که در آن انواع شیرینی را بترتیب خاص چینند و جمله هایی مبنی بر تبریک و تهنیت نویسند و در مجلس عقد در اطاق عروس گذارند