جدول جو
جدول جو

معنی خنچه

خنچه
خوانچه، طبق چوبی یا فلزی چهارگوش که در آن میوه، شیرینی یا چیزی دیگر گذاشته و بر روی سر از جایی به جای دیگر می برند
تصویری از خنچه
تصویر خنچه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خنچه

خنچه

خنچه
سفره کوچک خوان کوچک، طبق چوبین کوچک که در آن شیرینی میوه یا جهاز عروس گذارند و بر روی سر حمل کنند، طبقی که در آن انواع شیرینی را بترتیب خاص چینند و جمله هایی مبنی بر تبریک و تهنیت نویسند و در مجلس عقد در اطاق عروس گذارند
فرهنگ لغت هوشیار

بنچه

بنچه
جمعی که بر اصناف حرف و صنعت و رعیت بندند و مالیات و بدهی آنها
بنچه
فرهنگ لغت هوشیار

خاچه

خاچه
چوب دو شاخی که بر زیر شاخی از درخت و مانند آن زنند تا فرو نیفتد
خاچه
فرهنگ لغت هوشیار

خفچه

خفچه
شوشه زر و سیم طلا و نقره گداخته که در ناوچه آهنین ریخته باشد
خفچه
فرهنگ لغت هوشیار

خنبه

خنبه
تباهی خم بزرگ و دراز سفالین یا چوبین که در آن غله کنند، گودال یا چهار دیواری که در آن غله ریزند، گنبد قبه
فرهنگ لغت هوشیار