- خنفج
- پر گوشت
معنی خنفج - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تودری (قدومه) شیرازی از گیاهان قدومه شیرازی
عیش و طرب
سست، آب آشامیدنی دیو خار لاز گیاهان سنگینیی که بهنگام خواب شخص احساس کند بختک
باطل، ضایع، بیهوده
کاغذی که بر آن چیزی بنویسند
شادی، طرب، برای مثال ای مایۀ طربم و آرام روز و شبم / من خنج تو طلبم تو رنج من طلبی (عنصری - ۳۵۴) ، نفع، فایده، سود، بهره، برای مثال گرت من ستایش نگویم مرنج / که بهره ندارم ز گنج تو خنج (ازرقی- مجمع الفرس - خنج) ، ناز و عشوه، غنج
کاغذی که بر آن چیزی نویسند
بختک، کابوس، رؤیای وحشتناک توام با احساس خفگی و سنگینی بدن که انسان را از خواب می پراند، درفنجک، برفنجک، کرنجو، برغفج، فدرنجک، سکاچه، خفتو، خفتک، فرنجک، برخفج، فرهانج