جدول جو
جدول جو

معنی خنداب - جستجوی لغت در جدول جو

خنداب
(خُ)
قصبه ای است جزء دهستان شراء بالا بخش وفس شهرستان اراک. دارای 2864 تن سکنه. رود خانه شراء آن را مشروب می کند و محصولات آن غلات و بنشن و کشمش و پنبه و قلمستان و انگور است. شغل اهالی زراعت و راه مالرو و از پل دوآب می توان اتومبیل برد. دوازده باب دکان در آن قصبه است و پل کوچکی روی رود خانه شراء بسته شده که راه قدیم اراک به ملایر و همدان از این پل عبور می کرد فعلاً از طریق علی آباد و گردنۀ بابارئیس بملایر اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تنداب
تصویر تنداب
آن قسمت از رودخانه که به علت شیب زیاد، جریان آب تندتر از قسمت های دیگر است، در علم شیمی تیزاب، آبی که با سرعت و فشار زیاد در روی زمین جاری باشد
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی یک ساله با گل های زرد و دانه های سیاه رنگ که از آن روغن می گیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خندان
تصویر خندان
خنده کننده، درحال خندیدن، خندنده، ضاحک، ضحوک، خنداخند، خنده ناک، سبک روح، شکفته، منبسط، خنده رو، خندناک
کنایه از شکفته و بازشده مثلاً گل خندان، پستۀ خندان
بن مضارع خنداندن
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی است از تیره صلبیان که در حقیقت یکی از اقسام شلغم محسوب میشود ولی بر خلاف شلغم ریشه اش حجیم نمیگردد و بمصرف تغذیه نمیرسد اما دانه هایش مقادیر زیاد اندوخته چربی در خود ذخیره میکنند و بمنظور استفاده از روغن دانه هایش آنرا میکارند. دانه های منداب در حدود 35 درصد وزن خود روغن دارند. گلهای منداب دارای چهار برگ میباشند و بصورت دسته هایی در انتهای ساقه قرار میگیرند ساقه و برگهای تازه یا خشک آن از علوفه های خوب دامهاست. دانه های آن سیاه رنگند و عموما در پاییز و گاه در بهار کشت میشوند کلزا قولزه شلجم الزیت شلجم اروقه کثا
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ندبه، داغ ها، نشان ها، بر پوست کندگی زخم، خود به سیج افکندن، به رنج افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خندان
تصویر خندان
متبسم، خنده کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنداب
تصویر تنداب
تیز آب تنداب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنداب
تصویر شنداب
سپید خار از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
آب گندیده و بدبوی، باتلاق زمین باتلاقی: بدشت گل و خار و گنداب و چاه مکن رزم کافتد بسختی سپاه. توضیح زمین کما بیش پستی که مقداری آب در آن جمع شده و بخارج راه نداشته باشد تولید باتلاق کند، جایی که آبهای شستشو و گنده در آن رود: گنداب حمام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنداب
تصویر گنداب
((گَ))
آب گندیده و بدبوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خندان
تصویر خندان
((خَ))
خنده کننده، در حال خندیدن، شکوفه کننده، هر چیز شکفته، مانند غنچه، انار، پسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کنداب
تصویر کنداب
خلیج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تنداب
تصویر تنداب
سیل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خندان
تصویر خندان
بشاش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خندان
تصویر خندان
Chuckling, Laughing
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خندان
تصویر خندان
riant, rieur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خندان
تصویر خندان
หัวเราะ , หัวเราะ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خندان
تصویر خندان
akicheka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خندان
تصویر خندان
gülümseyen, gülen
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خندان
تصویر خندان
웃고 있는 , 웃는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خندان
تصویر خندان
笑っている , 笑っている
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خندان
تصویر خندان
צוחק , צוחק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خندان
تصویر خندان
हंसते हुए , हंसते हुए
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خندان
تصویر خندان
tertawa
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خندان
تصویر خندان
lachend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خندان
تصویر خندان
lachend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خندان
تصویر خندان
riendo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خندان
تصویر خندان
ridendo, sorridente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خندان
تصویر خندان
rindo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خندان
تصویر خندان
笑的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خندان
تصویر خندان
śmiejący się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خندان
تصویر خندان
сміючись , той, що сміється
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خندان
تصویر خندان
смеющийся , смеющийся
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خندان
تصویر خندان
হাস্যকর , হাসছে
دیکشنری فارسی به بنگالی