نسبت دادن هر چیزی را بشخص خود و همه (چیز) را از خود دانستن. (ناظم الاطباء). منی. (فرهنگ فارسی معین). منیت. (یادداشت مؤلف). منی و خویشتن بینی و نیز هرچه بنده را باشد بخود مضاف گردانیدن چنانکه گویند نفس من و روح من و دل من. (آنندراج). منی و خودبینی و نیز هرچه آنرا بنده بخود مضاف گرداند چنانکه گوید نفس من و روح من و ذات من. و انانیت حق وجودیه است و انانیت ماعدا عدمیه، لان العبد و ما فی یده لمولاه. (از کشف اللغات از کشاف اصطلاحات الفنون). انانیت نزد سالکان شرک خفی است و از همین جاست که بعضی گفته اند انانیت عبارت است از حقیقتی که هر چیزی از بنده بدان اضافه شود، چنانکه گویی نفس من، روح من، و دست من. و تمام اینهاشرک خفی است. و در تحفهالمرسله آمده که انانیت عبارتست از اینکه حقیقت و باطن تو غیر حق باشد و نفی انانیت عین معنی ’لا اله’ است و پس اثبات حق در باطن تو در ثانی عین معنی ’الا اﷲ’ است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). حقیقت بطریق اضافه. (تعریفات جرجانی)، عامۀ مردم بی علم. (منتهی الارب). اوباش از مردم. (از اقرب الموارد)
نسبت دادن هر چیزی را بشخص خود و همه (چیز) را از خود دانستن. (ناظم الاطباء). منی. (فرهنگ فارسی معین). منیت. (یادداشت مؤلف). منی و خویشتن بینی و نیز هرچه بنده را باشد بخود مضاف گردانیدن چنانکه گویند نفس من و روح من و دل من. (آنندراج). منی و خودبینی و نیز هرچه آنرا بنده بخود مضاف گرداند چنانکه گوید نفس من و روح من و ذات من. و انانیت حق وجودیه است و انانیت ماعدا عدمیه، لان العبد و ما فی یده لمولاه. (از کشف اللغات از کشاف اصطلاحات الفنون). انانیت نزد سالکان شرک خفی است و از همین جاست که بعضی گفته اند انانیت عبارت است از حقیقتی که هر چیزی از بنده بدان اضافه شود، چنانکه گویی نفس من، روح من، و دست من. و تمام اینهاشرک خفی است. و در تحفهالمرسله آمده که انانیت عبارتست از اینکه حقیقت و باطن تو غیر حق باشد و نفی انانیت عین معنی ’لا اله’ است و پس اثبات حق در باطن تو در ثانی عین معنی ’الا اﷲ’ است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). حقیقت بطریق اضافه. (تعریفات جرجانی)، عامۀ مردم بی علم. (منتهی الارب). اوباش از مردم. (از اقرب الموارد)
فرقه ای از غلاه شیعه که پیرو بنان سمعان تمیمی بودند. اعتقاد آنان بر این بود که باری تعالی در علی حلول کرد و پس از وی در پسرش محمد بن حنیفه و پس از او در پسرش ابوهاشم و پس از او در بنان و نیز گویند: خداوند نیز فناپذیر است بجز ’وجه خدا’ بدلیل آیۀ و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام در آیۀ 27 سورۀ الرحمان. (از کشاف اصطلاحات الفنون) (از تعریفات جرجانی)
فرقه ای از غلاه شیعه که پیرو بنان سمعان تمیمی بودند. اعتقاد آنان بر این بود که باری تعالی در علی حلول کرد و پس از وی در پسرش محمد بن حنیفه و پس از او در پسرش ابوهاشم و پس از او در بنان و نیز گویند: خداوند نیز فناپذیر است بجز ’وجه خدا’ بدلیل آیۀ و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام در آیۀ 27 سورۀ الرحمان. (از کشاف اصطلاحات الفنون) (از تعریفات جرجانی)
بمعنی کسی که خداوند او را دوست داشت، یکی از اشخاصی است که بواسطۀ موعظۀ حواریان به دین پاک مسیح گرویده، در زمانی که هر چیز در میان مسیحیان بالاشتراک شد او رفته ملک خود را فروخته، قدری از بهای آنرا مخفی داشته باقی را بحضور رسولان آورد. پطرس وی را فرمود: ای حنانیا آیا زمین را بهمین قیمت فروختی ؟ گفت: آری. لهذا پطرس دریافته وی را ملامت همی نمود که در حال افتاده بمرد. در ساعت سفیره زوجه اش که به خیانت شوی خود واقف بود، دررسیده سئوال پطرس را بمثل شوهر خود جواب داده او نیز فی الفور جان را بجان آفرین تسلیم نمود، یکی از شاگردان اول که در دمشق سکونت میداشت. و او همان است که بنزد شاؤل فرستاده شده او را بینائی بخشید، چنانکه این حکایت مفصلاً در کتاب اعمال حواریان مذکور است. بعضی بر آنند که او یکی از آن هفتاد حواری بود و شهید گردید، شخصی که در سال 48 میلادی رئیس کهنه بود و داستان او در قاموس کتاب مقدس بتفصیل آمده است. رجوع به قاموس کتاب مقدس شود
بمعنی کسی که خداوند او را دوست داشت، یکی از اشخاصی است که بواسطۀ موعظۀ حواریان به دین پاک مسیح گرویده، در زمانی که هر چیز در میان مسیحیان بالاشتراک شد او رفته ملک خود را فروخته، قدری از بهای آنرا مخفی داشته باقی را بحضور رسولان آورد. پطرس وی را فرمود: ای حنانیا آیا زمین را بهمین قیمت فروختی ؟ گفت: آری. لهذا پطرس دریافته وی را ملامت همی نمود که در حال افتاده بمرد. در ساعت سفیره زوجه اش که به خیانت شوی خود واقف بود، دررسیده سئوال پطرس را بمثل شوهر خود جواب داده او نیز فی الفور جان را بجان آفرین تسلیم نمود، یکی از شاگردان اول که در دمشق سکونت میداشت. و او همان است که بنزد شاؤل فرستاده شده او را بینائی بخشید، چنانکه این حکایت مفصلاً در کتاب اعمال حواریان مذکور است. بعضی بر آنند که او یکی از آن هفتاد حواری بود و شهید گردید، شخصی که در سال 48 میلادی رئیس کهنه بود و داستان او در قاموس کتاب مقدس بتفصیل آمده است. رجوع به قاموس کتاب مقدس شود
جمع واژۀ خنزیر. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) ، آماس غده ای شکل که در گلو پدیدار گردد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). دژپه. (از ناظم الاطباء). خوکک. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی). نام مرضی است از نوع سل که در گردن ظاهر شود، اورام صغار سخت برنگ تن که برگردن و غیر آن پدید آید، اشیاء غددی در بغل و کشالۀران و زیر گلو. (یادداشت بخط مؤلف) : آماسی است که از گوشت جدا باشد و از پوست جدا نباشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) : باب ششم: اندر آماسها که آن را بتازی خنازیر گویند این علت را بپارسی خوک گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). رجوع به کشاف اصطلاحات فنون شود
جَمعِ واژۀ خنزیر. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) ، آماس غده ای شکل که در گلو پدیدار گردد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). دژپه. (از ناظم الاطباء). خوکک. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی). نام مرضی است از نوع سل که در گردن ظاهر شود، اورام صغار سخت برنگ تن که برگردن و غیر آن پدید آید، اشیاء غددی در بغل و کشالۀران و زیر گلو. (یادداشت بخط مؤلف) : آماسی است که از گوشت جدا باشد و از پوست جدا نباشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) : باب ششم: اندر آماسها که آن را بتازی خنازیر گویند این علت را بپارسی خوک گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). رجوع به کشاف اصطلاحات فنون شود
جمع دینار، تازی گشته دنارها سکه طلا مسکوک زر. توضیح: ارزش دینار در ایران و ممالک دیگر در ادوار مختلف فرق داشته، در عهد قاجاریه 1000، 1 قران، در عصر حاضر 100، 1 ریال، واحد پول کنونی عراق (بین النهرین) که معادل یک لیره انگلیسی است، جمع دنانیر. یا دینار رایج دیناری است که در میان مردم رواج دارد
جمع دینار، تازی گشته دنارها سکه طلا مسکوک زر. توضیح: ارزش دینار در ایران و ممالک دیگر در ادوار مختلف فرق داشته، در عهد قاجاریه 1000، 1 قران، در عصر حاضر 100، 1 ریال، واحد پول کنونی عراق (بین النهرین) که معادل یک لیره انگلیسی است، جمع دنانیر. یا دینار رایج دیناری است که در میان مردم رواج دارد