جدول جو
جدول جو

معنی خزانیه

خزانیه
شعری که در وصف خزان و آنچه مناسب آن است گفته می شود
تصویری از خزانیه
تصویر خزانیه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خزانیه

خزانیه

خزانیه
شعرها که در صفت خزان گویند. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

خذانیه

خذانیه
سطبر. چابک. چالاک. (دهار) (از منتهی الارب) (از متن اللغه) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد). جمل خذانیه، شتر ستبر و چابک. (منتهی الارب) (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا

غزانیه

غزانیه
دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز که در 54هزارگزی جنوب خاوری اهواز و 3هزارگزی جنوب اتومبیل رو قرار دارد. دشت و گرم سیر است و سکنۀ آن 60 تن شیعه اند که به عربی و فارسی سخن میگویند. آب آن از رود کوپال تأمین میشود. و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

خزانه

خزانه
جایی که در آن پول و چیزهای گران بها را حفظ و نگهداری می کنند، گنج، در امور نظامی محل قرار گرفتن گلوله در سلاح های گرم، خزینه، در کشاورزی قطعه زمینی که در آن تخم بعضی گیاهان، گل ها یا درختان را می کارند تا پس از سبز شدن از آنجا دربیاورند و برای کاشتن به جای دیگر ببرند
خزانه
فرهنگ فارسی عمید