جدول جو
جدول جو

معنی خماننده - جستجوی لغت در جدول جو

خماننده
کج کننده، خم کننده
تصویری از خماننده
تصویر خماننده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خلاننده
تصویر خلاننده
درج کننده، نشاننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمانیده
تصویر خمانیده
خم شده کج گردیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمانیده
تصویر خمانیده
خم داده شده، کج کرده شده، برای مثال خمانیده دم چون کمانی ز قیر / همه نوک دندان چو پیکان تیر (اسدی - ۹۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رماننده
تصویر رماننده
آنکه دیگری را می ترساند و رم می دهد، رم دهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
کسی که نوشته ای را می خواند، آواز خوان، باسواد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هماننده
تصویر هماننده
مانده شبیه، جمع همانندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هماننده
تصویر هماننده
((هَ نَ د))
ماننده، شبیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
Reader, Singer
دیکشنری فارسی به انگلیسی
читатель , певец
دیکشنری فارسی به روسی
читач , співак
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ผู้อ่าน , นักร้อง
دیکشنری فارسی به تایلندی
قارئٌ , مغنٍّ
دیکشنری فارسی به عربی
पाठक , गायक
دیکشنری فارسی به هندی
קורא , זַמָּר
دیکشنری فارسی به عبری
পাঠক , গায়ক
دیکشنری فارسی به بنگالی
قاری , گلوکار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خمانده
تصویر خمانده
خم شده کج گردیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماننده
تصویر ماننده
شبیه، نظیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماننده
تصویر ماننده
((نَ دِ))
از ادات تشبیه به معنی شبیه، مانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماننده
تصویر ماننده
شبیه، نظیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خدابنده
تصویر خدابنده
(پسرانه)
بنده خداوند، لقب سلطان محمد اولجایتو پادشاه مغول
فرهنگ نامهای ایرانی