معنی هماننده - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با هماننده
هماننده
- هماننده
- همانند. مانند. شبیه. نظیر. قرین:
همانندۀ شهریاراردشیر
فزاینده و فرخ و دلپذیر.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
خماننده
- خماننده
- خم کننده. کج کننده. (یادداشت بخط مؤلف) :
شما را خماند همان روزگار
نماند خماننده هم پایدار.
فردوسی
لغت نامه دهخدا