جدول جو
جدول جو

معنی خلرخوری - جستجوی لغت در جدول جو

خلرخوری
(خُلْ لَ خوَ / خُ)
ظرفی است که برای خوردن باقلا و خلر (ململی) و سبزیجات بکار می آید. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرخوری
تصویر پرخوری
بسیار خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودخوری
تصویر خودخوری
خودخور بودن، حالت خودخور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
ملالت، رنجیدگی و آزردگی
فرهنگ فارسی عمید
(خُرْ خُ رَ)
نام یکی از دهستانهای شش گانه بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج می باشد. این دهستان در جنوب باختری بخش واقع شده و محدود است از شمال بدهستان نیلکوه، از خاور بدهستان ساران، از جنوب بدهستان سرشیو بخش مریوان، از جنوب باختری بکشور عراق (بطول 15هزارگز) ، از باختر به بخش حومه شهرستان سقز. آب و هوای آن نسبت بسایر دهستانهای بخش سردتر و آب قراء آن از چشمه های کوهستانی و رودخانه های متعدد است که سرچشمۀ رود خانه جغتوچای را تشکیل می دهند.
ارتفاعات: بلندترین کوه شمال شهرستان سنندج در وسط این دهستان واقع شده و کوه چهل چشمه نامیده میشود و مرتفعترین قلۀ آن 3464 گز از سطح دریا ارتفاع دارد. یالها و شعب مختلف کوه چهل چشمه در جهات مختلف کشیده شده و خطالرأس آنها خط طبیعی بخشها و شهرستان محسوب می گردند. یکی از یالهای مرتفع این کوه در جهت باختری برأس درۀ شیلر و کوه پشت شهیدان متصل می گردد که خطالرأس آن حد طبیعی بین کشور ایران و عراق و دهستان خورخوره و دهستان سرشیو مریوان می باشد.
رودخانه ها: چهار رودخانه در چهار درۀ بزرگ این دهستان به شرح زیر بطرف شمال جاری است و چنانکه گفته شد تشکیل رود خانه جغتوچای را می دهند که به دریاچۀ ارومیه میریزد: 1- رود خانه شاه قلعه و آن از دره های خاوری کوه چهل چشمه سرچشمه می گیرد تا حدودی در جهت شمال و از آن ببعد بطرف باختر جاری میشود و در جنوب آبادی مولان آباد به رود خانه اسحاق آباد متصل شده از این ببعد بنام رود خانه خورخوره نامیده میشود و در جهت شمال جریان می یابد و رودخانه های چنارتو و پارسائیان به آن ملحق شده در شمال دهستان فیض اﷲبیگی به رود خانه چغتو ملحق میشود. 2- رود خانه اسحاق آباد. این رود از درۀ باختری کوه چهل چشمه سرچشمه می گیرد، در جهت شمال جریان می یابد و در جنوب آبادی مولان آباد برود خانه شاه قلعه متصل میشود. 3- رود خانه جغتوچای از ارتفاعات جنوب باختری دهستان (شعب چهل چشمه و کوه هزارمرگه و گردنۀ هلاکوخان) سرچشمه می گیرد. و در جهت شمال باختری جاری میشود و در حدود آبادی سوته از این دهستان خارج و وارد بخش سقز میشود. 4- رود خانه چنارتو در شمال که از درۀ باختری کوه حاجی سید سرچشمه می گیرد و بطرف باختر جریان می یابد و در شمال آبادی خورخوره برود خانه خورخوره منتهی می گردد. کلیۀ آبادی های این دهستان در طول دره های مذکور واقع شده است و محصول عمده آن غلات و لبنیات و توتون و محصول دامی از قبیل پوست و پشم گوسفند و حبوباتست. شغل عمده سکنه گله داری و زراعت می باشد. راههای دهستان مالرو و صعب العبور است و تاکنون اتومبیل به این دهستان نبرده اند. این دهستان از 28 آبادی تشکیل شده و سکنۀ آن در حدود 7هزار نفر و قراء مهم آن بشرح زیر است: بست، مولان آباد، درمویان، ماهیدر، شیخ، قشلاق، مله، خورخوره. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(خُرْ خُ)
دهی است از دهستان چهریق بخش سلماس شهرستان خوی، واقع در 26500 گزی باختر سلماس و پانصدگزی شمال ارابه رو حاجی جفان. این دهکده کوهستانی و سردسیر است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی جاجیم بافی است. راه مالرو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا خوَ خُ)
ضیافت پست و دون، رفتار پست. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خوَدْ / خُدْ خوَ / خُ)
حالت خودخور. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(سَ خوَ / خُ)
مرکب از سل (سر) + آخور + ی است که سرآخور باشد. و به معنی امیر آخور و میراخور و رئیس سرطویله باشد. (دزی ج 1 ص 670)
لغت نامه دهخدا
(دِ سِ خوَ / خُ)
آوندی خاص خوردن دسر. ظرفی که در آن دسر خورند
لغت نامه دهخدا
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
آزردگی، رنجیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خورخور
تصویر خورخور
آوازی که از بینی و گلوگاه بعض مردم خوابیده برآید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
((~. خُ))
رنجیدگی، آزردگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پلوخوری
تصویر پلوخوری
((پُ لُ. خُ))
مهمانی، ضیافت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
Resentment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
rancune
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
नाराजगी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
دلخوری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
ความโกรธ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
chuki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
원한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
恨み
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
טינה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
образа
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
kebencian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
wrok
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
resentimiento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
risentimento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
ressentimento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
怨恨
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
uraza
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
Groll
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
обида
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دلخوری
تصویر دلخوری
রাগ
دیکشنری فارسی به بنگالی