- خلاقه
- نرمی، تابانی مونث خلاق: آفریننده
معنی خلاقه - جستجوی لغت در جدول جو
- خلاقه
- آفریننده، آفریدگار، خلق کننده، خالق
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دلبستگی
تیز زبانی روان سخنی
چکیده، گزیده
ندانستن
حیران، سراسیمه
دوستی ناب دوستی، دندان کاو، زفت
نرمی، تابانی کهنگی
جانشینی مونث خلاق. یا قدرت خلاقه. نیرویی که موجب خلق آثار بدیع گردد
پالیده ژاو سارا هنگرت خلاص بی آمیغ، برگزیده منتخب، کوته شده مطلب یا نوشته ای، سخن کوتاه باری بهر حال: (خلاصه کار بجایی رسید که برای او آبرو نماند) پاکیزه ترین و خالصترین و بهترین اجزاء و مواد یک چیز، منتخب، انتخاب شده
خاشاک. خار و خاشاک
مونث خلاب فریبنده زن چرب زبانی زبانفریبی با زبان فریفتن
طبیعت، سرشت، خوی
خوشررفتاری نرمی، تابانی
بد دهنی بد زبانی
آب مانده مانداب
به هرحال، برگزیده، نتیجه، گزیده و خالص چیزی
خار و خاشاک، خرده و ریزۀ خار و کاه و گیاه خشک
خوی، طبیعت، سرشت، آنچه خداوند آفریده، مخلوق، مردم
دمبرگ، منگله، بند بند کمان بند شمشیر، کجه کجک کناره کناره (قناره تازی گشته کناره)، میوه آویزان یکدلی یکرنگی، بستگی پیوند، خویشاوندی، دشمنی، دوستی از واژگان دو پهلو، از آنی (تملک)، مرگ، خورش روز گذار، راه، چرخ چاه، دول بزرگ (دول دلو) بدل دوست داشتن کسی را دوست داشتن، دوستی، بستگی ارتباط، جمع علایق (علائق) علاقجات (غلط) یا علاقه قرابت. ارتباط خویشاوندی. یا علاقه محبت. دوستی قلبی. یا قطع علاقه. ترک دوستی دل کندن، بند و کمان و تازیانه و شمشیر و جز آن، هر چیز که بدان چیزی را آویزند، آن چه از میوه به درختان آویزند باشد، جمع علایق (علائق) علاقی، دنباله. یا علاقه دستار. طره آن شمله. به دل دوست داشتن، بستگی و ارتباط
از ملعقه کترا آش کترا (گویش گیلکی) قاشقی بزرگ که بوسیله آن غذا را از دیگ بیرون آورده داخل ظرف کنند
((عِ قِ))
فرهنگ فارسی معین
رشته و بندی که چیزی را به آن بیآویزند، بند کمان و تازیانه، میوه ای که از درخت آویزان باشد، جمع علائق
سراسیمه، سرگشته، حیران، کالیوه، کالیو، آسیون، واله، سرگردان، کالیوه رنگ، گیج و گنگ، آسمند، هامی، مستهام، پکر، گیج، گیج و ویجبرای مثال به خویش آی و چنین خویش را خلاوه مکن / که اینت گوید گول است و آنت گوید دنگ (مولوی۳ - ۱۴۸۳)
رشته و بندی که چیزی به آن بیاویزند، بند کمان، تازیانه و شمشیر، میوه ای که بر درخت آویزان باشد
قاشق بزرگی که با آن غذا را از دیگ توی کاسه یا بشقاب می ریزند
دوست داشتن، دلبستگی، زمین و ملک، دارایی، در علوم ادبی در بیان، ارتباط و مناسبتی که میان معنی حقیقی و مجازی وجود دارد
Outline
контур
Umriss