جدول جو
جدول جو

معنی خلاشه

خلاشه
خار و خاشاک، خرده و ریزۀ خار و کاه و گیاه خشک
تصویری از خلاشه
تصویر خلاشه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خلاشه

خلاشه

خلاشه
خار و خاشاک. (ناظم الاطباء) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) :
دست بگشاده چو برقی جسته ای
وز خلاشه پیش ورغی بسته ای.
شیخ عطار (از انجمن آرای ناصری).
، سکان کشتی، جهاز، چوب باریکی که بدان دندان را پاک کنند. (ناظم الاطباء). خلال دندان
لغت نامه دهخدا

خلافه

خلافه
جانشینی مونث خلاق. یا قدرت خلاقه. نیرویی که موجب خلق آثار بدیع گردد
فرهنگ لغت هوشیار