جدول جو
جدول جو

معنی خطاکاری - جستجوی لغت در جدول جو

خطاکاری
(خَ)
جرم. (یادداشت بخط مؤلف) :
عذرخواهان را خطاکاری ببخش
زینهاری را بجان ده زینهار.
سعدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طلاکاری
تصویر طلاکاری
ساختن نقش و نگار از طلا در چیزی، شغل و عمل طلاکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریاکاری
تصویر ریاکاری
عمل ریاکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خطاکار
تصویر خطاکار
کسی که مرتکب خطا شده است، بزه کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوارکاری
تصویر خوارکاری
سهل انگاری، بی مبالاتی، برای مثال تو خوارکار ترکی، من بردبار عاشق / خوش نیست خوارکاری، خوب است بردباری (منوچهری - ۱۱۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاکساری
تصویر خاکساری
افتادگی، فروتنی، تواضع، خواری، ذلت، هر یک از پیروان فرقۀ شیعی مذهب خاکساریه (فرقه ای از متصوفه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فداکاری
تصویر فداکاری
عمل فداکاری، کاری که از فداکار سر می بزند
فرهنگ فارسی عمید
(خَ)
اشتباه کننده. سهوکننده، گنه کار. بزهکار. عاصی. (ناظم الاطباء). خاطی. مجرم. (یادداشت بخط مؤلف) :
بگفت ای نگون بخت بدبخت زن
خطاکار ناپاک ناپاک تن.
؟ (قصص الانبیاء جویری ص 77).
من با تو چونیستم خطاکار
خود را بخطا کنم گرفتار.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از بلاکاری
تصویر بلاکاری
شگفت کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاکساری
تصویر خاکساری
منسوب به خاکسار، از فرقه خاکساری
فرهنگ لغت هوشیار
ریهیدن تباهیگری، تباه کردن مورجنیتاری ایجاد فساد و تباهی (در امور و ساختمانها)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطا کار
تصویر خطا کار
اشتباه کننده، سهو کننده، بزهکار، عاصی، گنهکار، مجرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خط کسری
تصویر خط کسری
سمیره جدایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلافکاری
تصویر خلافکاری
ناروا کاری نشایستگری عمل خلافکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوبکاری
تصویر خوبکاری
حسن عمل نیکو خدمتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوارکاری
تصویر خوارکاری
خواری دادن دشنام دهی، تهاون تکاسل سستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلاکاری
تصویر طلاکاری
((طَ))
پوشاندن سطح چیزی با لایه نازکی از طلا، تزیین نسخه های خطی با آب طلا، نقره، شنگرف و لاجورد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خرابکاری
تصویر خرابکاری
ویرانگری
فرهنگ واژه فارسی سره
صفت بزهکار، خاطی، گنه کار، گناهکار، تقصیرکار، خلاف کار، مجرم، مخطی، مقصر
متضاد: درست کار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از خرابکاری
تصویر خرابکاری
Vandalism
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ریاکاری
تصویر ریاکاری
Hypocrisy, Insincerity, Phoniness, Sanctimoniousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فداکاری
تصویر فداکاری
Sacrifice, Devotion
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فداکاری
تصویر فداکاری
oddanie, (PL) ofiara
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ریاکاری
تصویر ریاکاری
hipokryzja, nieszczerość, fałszywość, (PL) obłuda
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خرابکاری
تصویر خرابکاری
wandalizm
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ریاکاری
تصویر ریاکاری
лицемірство , нещирість , фальшивість , лицемірство
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خرابکاری
تصویر خرابکاری
вандалізм
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خرابکاری
تصویر خرابکاری
Vandalismus
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فداکاری
تصویر فداکاری
Hingabe, (DE) Opfer
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ریاکاری
تصویر ریاکاری
Heuchelei, Unaufrichtigkeit, Falschheit, (DE) Heuchelei
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فداکاری
تصویر فداکاری
преданность , жертва
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ریاکاری
تصویر ریاکاری
лицемерие , неискренность , фальшивость , лицемерие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خرابکاری
تصویر خرابکاری
вандализм
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فداکاری
تصویر فداکاری
devoção, (PT) sacrifício
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فداکاری
تصویر فداکاری
відданість , жертва
دیکشنری فارسی به اوکراینی