جدول جو
جدول جو

معنی خصیصین - جستجوی لغت در جدول جو

خصیصین
(خِصْ صی صی)
جمع واژۀ خصّیص. رجوع به خصیص در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خصوصیت
تصویر خصوصیت
ویژگی، دوستی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خصیتین
تصویر خصیتین
دو خصیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خصوصی
تصویر خصوصی
مقابل عمومی، مربوط به فرد یا افرادی معیّن مثلاً کلاس خصوصی،
شخصی مثلاً زندگی خصوصی،
مقابل دولتی، غیردولتی مثلاً بیمارستان خصوصی
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
نام شهری میان جزیره ابن عمر و سنجار. (از رحلۀ ابن بطوطه). خرم ترین شهری است اندر جزیره، جای آبادان است و با نعمت و مردم بسیار و اندر وی دیرهاست از آن ترساآن و اندر وی کژدم است کشنده، و اندر وی حصاری است استوار و اندر آن حصار مار است بسیار و از وی سنگ و آبگینه خیزد نیکو. (حدود العالم چ دانشگاه تهران ص 155). شهر معموری است از بلاد جزیره بر سر جادۀ قافله رو موصل به شام در نه فرسخی سنجار، گرداگرد آن سوری کشیده اند و آب فراوان دارد و چنانکه مشهور است در آنجا چهار هزار باغ است. این شهر را رومیان پی افکندند و انوشیروان آنجا را بگشود و آبادان کرد، طول شهر 75 درجه و 20 دقیقه و عرض آن 36 درجه و 2 دقیقه، و در اقلیم چهارم واقع است. جامع بزرگ و نیکوئی دارد، اما کوچه هایش تنگ است و خرابی بسیار درآن دیده میشود. (از معجم البلدان). شهری است در بین النهرین بر کنار نهر جغجغ، در قدیم به مناسبت مدرسه سریانی آنجا شهرتی داشته است. (از اعلام المنجد). شهر بزرگ پرآبی است با باغ و بستانهای فراوان و آن تختگاه دیار ربیعه است. (از اقرب الموارد) :
چو اندر نصیبین خبریافتند
همه جنگ را تیز بشتافتند.
فردوسی.
و نصیبین بعوض طیسبون کی خراب کرده بودند به شاپور سپرد و بسلامت باز روم رسید. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 71).
و نیزرجوع به تاریخ ایران باستان و نزهه القلوب ج 3 ص 106 و226 و تاریخ گزیده ص 326 و 356 شود
لغت نامه دهخدا
(خُ صی یَ)
در تداول فارسی زبانان، دوستی و یگانگی. ویژگی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(تَ عَ وُ)
خاص کردن. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد) (از لسان العرب). مصدر دیگریست برای ’خص’ و ’خصوص’
لغت نامه دهخدا
(خُ یَ)
دو خایه. (منتهی الارب). این کلمه تثنیۀ خصیه در حالت رفعی است
لغت نامه دهخدا
(خِرْ را)
جمع واژۀ خرّاص در حالت نصبی و جری
لغت نامه دهخدا
(خَ)
جمع واژۀ خبیث در حالت نصب و جری. منه: الخبیثات للخبیثین. (قرآن 26/24)
لغت نامه دهخدا
(خِبْ بی)
جمع واژۀ خبّیث در حالت نصب و جری
لغت نامه دهخدا
(تَ)
تفضیل دادن چیزی را بر چیزی دیگر وخاص کردن. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). رجوع به ’خص’ و ’خصیصی’ در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
مصدر دیگریست برای ’خصیصاء’ و ’خص’ رجوع به ’خص’ و ’خصیصاء’ در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(خُ یَ تَ)
دو خایه. (منتهی الارب) (از تاج العروس). بیضتین. تخمگان. دوگند. انثیین. خلنتان. (یادداشت بخط مؤلف). این کلمه تثنیه خصیه است در حالت نصبی و جری
لغت نامه دهخدا
تصویری از خصیری
تصویر خصیری
اختصار کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نصیبین
تصویر نصیبین
نسیبین نام شهری است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخصوصین
تصویر مخصوصین
جمع مخصوص در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصوصیت
تصویر خصوصیت
خاص کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصیتین
تصویر خصیتین
جمع خصیه، تخمگان خایه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبیثین
تصویر خبیثین
جمع خبیث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خارصین
تصویر خارصین
روی از توپال ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صیصیه
تصویر صیصیه
به آرش های صیصه و شبان نیکو، بارو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصوصی
تصویر خصوصی
یگانه یکرنگ، نهانی درونی، ویژه از آن شخصی داخل: (زندگی خصوصی اشخاص را در نظر میگیرد)، صمیمی: (با او خصوصی است) یا نامه (مراسله) خصوصی. نامه ای که فقط بدست مخاطب باید برسد و محرمانه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصیصه
تصویر خصیصه
از آنی چه سانی هر چیز که خاص کسی باشد، جمع خصائص (خصایص)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصوصیت
تصویر خصوصیت
((خُ یَّ))
ویژگی، اختصاص، آشنایی، دوستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خصوصی
تصویر خصوصی
((خُ))
شخصی، داخلی، محرمانه و غیرعلنی، خاص، ویژه، مربوط به اشخاص حقیقی و حقوقی خارج از نظارت یا حوزه کارهای دولت، مقابل دولتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خصیصه
تصویر خصیصه
ویژگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خصوصی
تصویر خصوصی
مردمی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خصوصیت
تصویر خصوصیت
ویژگی
فرهنگ واژه فارسی سره
خصوصیات، ویژگی، مختصات، صمیمیت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از خصوصی
تصویر خصوصی
Private
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ویژگی، مشخّصه
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از خصوصی
تصویر خصوصی
частный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خصوصی
تصویر خصوصی
privat
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خصوصی
تصویر خصوصی
приватний
دیکشنری فارسی به اوکراینی