خادم خواجه سرا. خواجه. آغا. (یادداشت مؤلف) : و خواجه سرایان، یعنی خصیان و خواجگان ایستادندی. (تاریخ بخارا نرشخی). و ماکان من مدینه مثل خانفو فاسم مالکها دیفو و الخصی یدعی طوقام. (اخبار الصین و الهند). و یقال: ان الملک الصین من امهات المدائن اکثر من مأتی مدینه ولکل مدینه ملک و خصی. (اخبار الصین و الهند ص 15)
خادم خواجه سرا. خواجه. آغا. (یادداشت مؤلف) : و خواجه سرایان، یعنی خصیان و خواجگان ایستادندی. (تاریخ بخارا نرشخی). و ماکان من مدینه مثل خانفو فاسم مالکها دیفو و الخصی یدعی طوقام. (اخبار الصین و الهند). و یقال: ان الملک الصین من امهات المدائن اکثر من مأتی مدینه ولکل مدینه ملک و خصی. (اخبار الصین و الهند ص 15)
خایۀ کشیده شده. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (اقرب الموارد) : بی نام هم کنونش چو بید سترک خصی این بدگهر شغالک توسن رگ استرک. خاقانی. ، شعری که خالی از حدیث زنان باشد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد) ، دوبیتی را گویند که مصراع سوم او را قافیت نباشد. (حدائق السحر فی دقائق الشعر)
خایۀ کشیده شده. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (اقرب الموارد) : بی نام هم کنونش چو بید سترک خصی این بدگهر شغالک توسن رگ استرک. خاقانی. ، شعری که خالی از حدیث زنان باشد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد) ، دوبیتی را گویند که مصراع سوم او را قافیت نباشد. (حدائق السحر فی دقائق الشعر)
خایه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). گند. جند. تخم. بیضه (یادداشت بخط مؤلف). در تحفۀ حکیم مؤمن درباره آن آمده است: از جمیع حیوان زبون ترین اعضاء و رطوبت در او غالب و مهمترین همه خصیۀ خروس فربه است مبهی و مولد خون... پختن و با نمک و سعتر استعمال نمودن است و خواص خصیۀ هر حیوانی در ضمن آن مذکور می گردد. در اختیارات بدیعی چنین آمده است: بهترین آن خایه خروس فربه بود و نیکی و بدی خصیه بحسب حیوان بود. طبیعت وی گرم و تر بود و گویند سرد و خشکست، غذای نیکو دهد خاصه خروس فربه منی زیادت گرداند. مصلح آن انجدان است: هوای آن گرمسیر است بغایت، چنانک مردم آنجا بتابستان خصیه در جفت بلوط گیرند و اگر ریش شود از عظیمی. (فارسنامۀ ابن بلخی)
خایه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). گُند. جُند. تخم. بیضه (یادداشت بخط مؤلف). در تحفۀ حکیم مؤمن درباره آن آمده است: از جمیع حیوان زبون ترین اعضاء و رطوبت در او غالب و مهمترین همه خصیۀ خروس فربه است مبهی و مولد خون... پختن و با نمک و سعتر استعمال نمودن است و خواص خصیۀ هر حیوانی در ضمن آن مذکور می گردد. در اختیارات بدیعی چنین آمده است: بهترین آن خایه خروس فربه بود و نیکی و بدی خصیه بحسب حیوان بود. طبیعت وی گرم و تر بود و گویند سرد و خشکست، غذای نیکو دهد خاصه خروس فربه منی زیادت گرداند. مصلح آن انجدان است: هوای آن گرمسیر است بغایت، چنانک مردم آنجا بتابستان خصیه در جفت بلوط گیرند و اگر ریش شود از عظیمی. (فارسنامۀ ابن بلخی)