- خصی
- اخته تخم کشیده مردی که بیضه اش را کشیده باشند اخته
معنی خصی - جستجوی لغت در جدول جو
- خصی
- اخته، ویژگی مرد یا حیوان نر که بیضه اش را کشیده باشند، خایه کشیده
- خصی ((خَ یّ))
- اخته، مردی که بیضه اش را کشیده باشند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیضه
تبرک تبر کوچک
دشمن
جمع خصیله، پاره گوشت ها، گوشت های پی دار
خاکستر، نال (نعل)، کوه دو رنگ کوه سپید و سیاه
شهر بزرگ فراخشهر، گشاده دست نیکو کار
پر حاصل، پر آب و علف
دشمن، آنکه بدی و زیان کس دیگر را بخواهد و کینه از او در دل داشته باشد، بدخواه، عدو، خصم
بیضه، خایه
منسوب به اخص از روی اخص، قسمی در هم و شاید درهم اخص (اخصیه) بمعنی در هم قل هو اللهی باشد
مردمی
خاوندی خویشیک، تنیک، کشوری منسوب به شخص خصوصی فردی. آن چه متعلق به خود شخص باشد: خانه شخصی ماشین شخصی، کسی که شغلی غیر نظامی دارد شهری سیویل کشوری مقابل نظامی لشکری، آن چه مربوط به شخص غیر نظامی است سیویل مقابل نظامی لباس شخصی
خصوصی، فردی، غیرنظامی
ویژگی آنچه متعلق به خود شخص باشد، خصوصی، مقابل نظامی، غیرنظامی
Personal
личный
persönlich
особистий
osobisty
pessoal
personale
personal
personnel
persoonlijk
व्यक्तिगत
pribadi
شخصيٌّ