جدول جو
جدول جو

معنی خصی

خصی
اخته، ویژگی مرد یا حیوان نر که بیضه اش را کشیده باشند، خایه کشیده
تصویری از خصی
تصویر خصی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خصی

خصی

خصی
اطمی است نزدیک مسجد قبا بر سر بئرالخصی. (منتهی الارب)
اطمی است از آن بنی حارثه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

خصی

خصی
وصف سبویی که در خصوص کوفه ساخته شده باشد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

خصی

خصی
دهی است شرقی موصل که اهل آن ده حمالانند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

خصی

خصی
خایه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

خصی

خصی
خایۀ کشیده شده. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (اقرب الموارد) :
بی نام هم کنونش چو بید سترک خصی
این بدگهر شغالک توسن رگ استرک.
خاقانی.
، شعری که خالی از حدیث زنان باشد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد) ، دوبیتی را گویند که مصراع سوم او را قافیت نباشد. (حدائق السحر فی دقائق الشعر)
لغت نامه دهخدا

خصی

خصی
نام جایگاهی است واقع در بین آفاق و افیق در سرزمین بنی یربوع. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا