جدول جو
جدول جو

معنی خشکیدن - جستجوی لغت در جدول جو

خشکیدن
از میان رفتن آب و رطوبت چیزی، خشک شدن، از رشد و نمو افتادن و پژمرده شدن، یخ زدن، کنایه از متعجب شدن
تصویری از خشکیدن
تصویر خشکیدن
فرهنگ فارسی عمید
خشکیدن
(دَ)
خشک شدن. (آنندراج). هوشیدن. بهوشیدن. (یادداشت بخط مؤلف) :
تا گرمی رخسار ترا دید نگاهم
در چشم ترم چون مژه خشکید نگاهم.
فضلعلی بیک ممتاز (از آنندراج).
از دوریت ای نهال امید
دل خون شده قطره قطره از دیده چکید
از بسکه ز دیده ریختم گوهر اشک
مانند صدف کاسۀ چشمم خشکید.
میرزا معصوم نواده حاجی باقر دراز تبریزی. (از آنندراج) ، سخت مبهوت و متحیر شدن. حیرت زده شدن. (یادداشت بخط مؤلف) ، فالج شدن دست وپا. (یادداشت بخط مؤلف) ، مردن گیاه. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خشکیدن
خشک شدن
تصویری از خشکیدن
تصویر خشکیدن
فرهنگ لغت هوشیار
خشکیدن
((خُ دَ))
پژمرده شدن
تصویری از خشکیدن
تصویر خشکیدن
فرهنگ فارسی معین
خشکیدن
پژمردن، پژمرده شدن، خشک شدن، خوشیدن، بی طراوت شدن، بی آب شدن، خشکیده شدن، تفتیده شدن
متضاد: سبز شدن، بی آب شدن، منجمد شدن، یخ زدن، مات بردن، مبهوت شدن، متحیرشدن، تعجب کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
خشک شده، کنایه از لاغر، کنایه از متعجب
فرهنگ فارسی عمید
(یِ کَ دَ)
جائیدن و نالیدن و شکایت کردن. (ناظم الاطباء) (از اشتنگاس) (از فرهنگ جانسون) ، خورد خورد جویدن. خائیدن. (اشتنگاس) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
(خُ دَ)
قابل خشک شدن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خُ دَ / دِ)
خشک شده. (یادداشت بخط مؤلف) ، تشنه. (از ناظم الاطباء).
- دهان خشکیده، دهان انسان که بر اثر عصبانیت یا تشنگی خشک شده. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
آنچه که آب و رطوبت آن از میان رفته باشد، پژمرده (گیاه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
((خُ دِ))
پژمرده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خشمیدن
تصویر خشمیدن
ائتکال
فرهنگ واژه فارسی سره
پژمرده، خشک شده، بی طراوت، تفتیده، خشک
متضاد: باطراوت، لاغر، استخوانی، متحیر، مبهوت، مات
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
جافٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
Parched
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
desséché
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
ausgetrocknet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
乾いた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
خشک
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
শুকনো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
kavu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
kurumuş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
바싹 마른
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
सूखा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
יבש מאוד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
пересохлий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
kering
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
แห้ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
uitgedroogd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
reseco
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
пересохший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
ressequido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
干涸的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
wysuszony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
secco
دیکشنری فارسی به ایتالیایی