جدول جو
جدول جو

معنی خشکنانه - جستجوی لغت در جدول جو

خشکنانه
(خُ نَ / نِ)
نانی را گویند که آن را بی نان خورش خورند. (برهان قاطع) :
چون روز گردد می دود از بهر نان و بهر کد
تا خشکنانۀ او شود از مشتری ترنانه ای.
مولوی (از انجمن آرای ناصری)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مشکدانه
تصویر مشکدانه
(دخترانه)
مشک (سانسکریت) + دانه (فارسی) دانه خوشبویی که آن را سوراخ می کنند و به رشته می کشند، نام یکی از الحان باربد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خائنانه
تصویر خائنانه
ویژگی عملی که از روی خیانت انجام یابد، به روش خیانت کاران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وشکدانه
تصویر وشکدانه
دانۀ خشک خوردنی که از درخت به دست می آید مثل فندق و پسته، دانۀ خشک، بنه، حبهالخضرا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خشک نانه
تصویر خشک نانه
نانی که بدون نان خورش خورده می شود، برای مثال چون روز گردد می دود از بهر کسب و بهر کد / تا خشک نانۀ او شود از مشتری تر نانه ای (مولوی۱ - ۸۶۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خشک نانک
تصویر خشک نانک
نانی که با آرد، روغن و شکر تهیه می کردند و پس از پختن آن را خشک می کردند
فرهنگ فارسی عمید
(خُ نَ / نِ)
شوران. (منتهی الارب). رجوع به شوران شود
لغت نامه دهخدا
(خُ کَ)
علی بن وصیف ابوالحسن کاتب بغدادی یکی از بلغاء راستین است، او کتب بسیار تألیف کرده عبدان اسمعیلی دوست و انیس او همه را انتحال کرده و بخود نسبت داده است. چنانکه از نام او خشکناکه معلوم میشود او ایرانی بوده و کتاب ’النثرالموصول بالنظم’ و کتاب ’صناعهالبلاغه’ و کتاب ’الفوائد’ ازاوست و نیز دیوان شعر دارد. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خُ نَ)
قسمی نان که با مسکه و بادام یا پسته مخلوط باشد بشکل هلال. نانی از آرد خالص گندم و روغن و کنجد و شکر و بادام. خشکنانک. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خُ نَ)
خشکنانج. خشکنانه. رجوع به خشکنانج و خشکنانه شود: و چندان اطعمه غریب بر آن سماط بود که در حصر... نگنجد و در میان تلی عظیم از حلاوی و خشکنانک برهم ریخته بود چنانکه مرد ایستاده در پس آن نمی نمود. (تجارب السلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خسکدانه
تصویر خسکدانه
تخم کاجیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکنان
تصویر خشکنان
نانی که با آرد و روغن و شکر پزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکنانج
تصویر خشکنانج
نانی که با آرد و روغن و شکر پزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکنانک
تصویر خشکنانک
نانی که با آرد و روغن و شکر پزند
فرهنگ لغت هوشیار
خانه ای که از نی بوریا سازند خانه ای که بر در و پنجره آن خاز شتر بندند و آب بر آن پاشند تا نسیم خنک بدرون آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکاننده
تصویر خشکاننده
خشک کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاینانه
تصویر خاینانه
آنچه از روی خیانت انجام گیرد: اعمال خاینانه، از روی خیانت: (خاینانه رفتار میکند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خائنانه
تصویر خائنانه
آنچه از روی خیانت انجام گیرد: اعمال خاینانه، از روی خیانت: (خاینانه رفتار میکند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشکدانه
تصویر مشکدانه
((~. نِ))
بیست دومین و به روایتی دهمین لحن از سی لحن باربد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خشکنان
تصویر خشکنان
نانی که با آرد و روغن و شکر پزند، نانی که بدون خورش بخورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
Hostile
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
hostile
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
hostil
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
עוין
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
शत्रुतापूर्ण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
bermusuhan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
vijandig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
враждебный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
ostile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
hostil
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
敌对的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
wrogi
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
ворожий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
feindlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
敵対的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی