جدول جو
جدول جو

معنی خشکانده - جستجوی لغت در جدول جو

خشکانده
(خُ دَ / دِ)
آنچه خشک کرده شده. آنچه خشک گردیده شده. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکافنده
تصویر شکافنده
شکاف دهنده، فاتق، فالق، کافنده، شکاونده، شکوفنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکاونده
تصویر شکاونده
کاونده، نقب زن، شکافنده، شکاف دهنده، فاتق، فالق، کافنده، شکوفنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خشکاندن
تصویر خشکاندن
گرفتن آب یا رطوبت چیزی به ویژه به وسیلۀ آفتاب یا حرارت، خشک کردن
فرهنگ فارسی عمید
(زَ کَ دَ)
خشک کردن. تجفیف. خشکانیدن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خُ کَ دَ / دِ)
خشک شونده. خشک گردنده. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خُ جَ / جِ)
نان سطبر. (آنندراج) ، خشک. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خُ نَنْ دَ / دِ)
خشک کننده، مجفّف. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خُ دَ / دِ)
آنچه خشک کرده شده. خشک شده. خشک گردیده شده. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اشکننده
تصویر اشکننده
شکننده
فرهنگ لغت هوشیار
خشک کردن آب و رطوبت چیزی را گرفتن (بوسیله حرارت دادن یا در آفتاب گذاشتن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خندانده
تصویر خندانده
بخنده در آورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیسانده
تصویر خیسانده
خیس شده مرطوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکاونده
تصویر شکاونده
شکافنده، نقب زن چاه جوی نقاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکافنده
تصویر شکافنده
شکاف دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکاننده
تصویر خشکاننده
خشک کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکاندن
تصویر خشکاندن
خشک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکاندن
تصویر خشکاندن
((خُ دَ))
خشکانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خشکانیدن
تصویر خشکانیدن
((خُ دَ))
خشک کردن، آب و رطوبت چیزی را گرفتن
فرهنگ فارسی معین
خشک کردن، خشکانیدن، پژمرده کردن، از بین بردن، نابود کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از شکافنده
تصویر شکافنده
Sidesplitting
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خیسانده
تصویر خیسانده
Soaked
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خشک شده
تصویر خشک شده
Dehydrated
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خیسانده
تصویر خیسانده
промокший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خشک شده
تصویر خشک شده
обезвоженный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شکافنده
تصویر شکافنده
разрывающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خیسانده
تصویر خیسانده
durchnässt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خشک شده
تصویر خشک شده
dehydriert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شکافنده
تصویر شکافنده
zerreißend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خیسانده
تصویر خیسانده
промоклий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خشک شده
تصویر خشک شده
зневоднений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شکافنده
تصویر شکافنده
розриваючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خشک شده
تصویر خشک شده
odwodniony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خیسانده
تصویر خیسانده
przemoczony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شکافنده
تصویر شکافنده
rwący
دیکشنری فارسی به لهستانی