معنی شکاونده شکاونده شِکاوَنده کاونده، نقب زن، شکافنده، شکاف دهنده، فاتق، فالق، کافنده، شکوفنده کاونده، نقب زن، شِکافَنده، شکاف دهنده، فاتِق، فالِق، کافَنده، شِکوفَنده تصویر شکاونده فرهنگ فارسی عمید