جدول جو
جدول جو

معنی خشکانیدن

خشکانیدن((خُ دَ))
خشک کردن، آب و رطوبت چیزی را گرفتن
تصویری از خشکانیدن
تصویر خشکانیدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با خشکانیدن

خشکانیدن

خشکانیدن
خشک کردن آب و رطوبت چیزی را گرفتن (بوسیله حرارت دادن یا در آفتاب گذاشتن)
فرهنگ لغت هوشیار

خشکانیدن

خشکانیدن
خشک کردن. جوشانیدن. تجفیف. تنشیف. (یادداشت بخط مؤلف) ، خشک کنانیدن. خشک کردن فرمودن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

خشکانیده

خشکانیده
آنچه خشک کرده شده. خشک شده. خشک گردیده شده. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

خشکاندن

خشکاندن
گرفتن آب یا رطوبت چیزی به ویژه به وسیلۀ آفتاب یا حرارت، خشک کردن
خشکاندن
فرهنگ فارسی عمید

خشکاندن

خشکاندن
خشک کردن. تجفیف. خشکانیدن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا