ویژگی دستمزدی که به جای جیرۀ جنسی به کسی پرداخت می شود مثلاً جیرۀ خشکه، نقدی، هر نوع نانی که هنگام پختن آن را مانند بیسکویت خشک می کنند، خشک مثلاً سرفه خشکه، نوعی فولاد سخت و بی آب که در قالب سازی به کار می رود، خشک کرده شده مثلاً آلبالو خشکه
ویژگی دستمزدی که به جای جیرۀ جنسی به کسی پرداخت می شود مثلاً جیرۀ خشکه، نقدی، هر نوع نانی که هنگام پختن آن را مانند بیسکویت خشک می کنند، خشک مثلاً سرفه خشکه، نوعی فولاد سخت و بی آب که در قالب سازی به کار می رود، خشک کرده شده مثلاً آلبالو خشکه
پرتو، روشنایی که از یک جسم نورانی ظاهر شود اشعۀ ایکس: در علم فیزیک پرتوهای نور با طول موج کوتاه که در پرتونگاری از آن استفاده می شود اشعۀ مجهول: اشعۀ ایکس، در علم فیزیک پرتوهای نور با طول موج کوتاه که در پرتونگاری از آن استفاده می شود اشعۀ رنتگن: اشعۀ ایکس، در علم فیزیک پرتوهای نور با طول موج کوتاه که در پرتونگاری از آن استفاده می شود اشعۀ کیهانی: در علم فیزیک تشعشعات دارای انرژی و قابلیت نفوذ که از فضای خارج از جو زمین به زمین می رسد اشعۀ گاما: در علم فیزیک پرتوهایی که از متلاشی شدن مواد رادیواکتیو به وجود می آیند اشعۀ ماورای بنفش: در علم فیزیک پرتوهایی که به مقدار زیاد در نور خورشید وجود دارد اما بیشتر آن پیش از رسیدن به زمین از میان می رود. نوع مصنوعی آن را به وسیلۀ دستگاه مخصوصی تهیه می کنند و برای افزودن ویتامین d به مواد غذایی و نابود ساختن پاره ای موجودات ذره بینی به کار می رود. این اشعه از پارچه های ضخیم و از شیشه و هوای آلوده عبور نمی کند اشعۀ ماورای قرمز: در علم فیزیک پرتوهایی نامرئی با طول موج بیشتر از طول موج اشعۀ مرئی که از آن در معالجۀ نورولوژی، دردهای مفاصل و پاره ای از زخم ها استفاده می کنند
پرتو، روشنایی که از یک جسم نورانی ظاهر شود اَشَعِۀ ایکس: در علم فیزیک پرتوهای نور با طول موج کوتاه که در پرتونگاری از آن استفاده می شود اَشَعِۀ مجهول: اَشَعِۀ ایکس، در علم فیزیک پرتوهای نور با طول موج کوتاه که در پرتونگاری از آن استفاده می شود اَشَعِۀ رنتگن: اَشَعِۀ ایکس، در علم فیزیک پرتوهای نور با طول موج کوتاه که در پرتونگاری از آن استفاده می شود اَشَعِۀ کیهانی: در علم فیزیک تشعشعات دارای انرژی و قابلیت نفوذ که از فضای خارج از جو زمین به زمین می رسد اَشَعِۀ گاما: در علم فیزیک پرتوهایی که از متلاشی شدن مواد رادیواکتیو به وجود می آیند اَشَعِۀ ماورای بنفش: در علم فیزیک پرتوهایی که به مقدار زیاد در نور خورشید وجود دارد اما بیشتر آن پیش از رسیدن به زمین از میان می رود. نوع مصنوعی آن را به وسیلۀ دستگاه مخصوصی تهیه می کنند و برای افزودن ویتامین d به مواد غذایی و نابود ساختن پاره ای موجودات ذره بینی به کار می رود. این اشعه از پارچه های ضخیم و از شیشه و هوای آلوده عبور نمی کند اَشَعِۀ ماورای قرمز: در علم فیزیک پرتوهایی نامرئی با طول موج بیشتر از طول موج اشعۀ مرئی که از آن در معالجۀ نورولوژی، دردهای مفاصل و پاره ای از زخم ها استفاده می کنند
مکر. فریب. (از غیاث اللغات) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). نیرنگ. کنبوره. دستان. زرق. دغا. اوزند. رنگ. ترفند. حقه. تنبل (ت / ت و ب / ب ) .کنبور. افسون. کیمیا: جاه دنیای فریبنده... مانند خدعۀ غول... است. (کلیله و دمنه). آن مدامیر به آن خدعه مغرور گشتند. (ترجمه تاریخ یمینی). ای خلیل اینجا شرار و دود نیست جزکه سحر و خدعۀ نمرود نیست. مولوی (مثنوی). بشنوم یا من دهم هم خدعه اش تا بداند اهل را آن فرع کش. مولوی (مثنوی). ای خدا بنمای تو هر چیز را آنچنانکه هست در خدعه سرا. مولوی (مثنوی). ، کسی که مردم او را بسیار فریب میدهند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، آنچه بوسیلۀ او حیله می شود. ما یخدع به. (از اقرب الموارد)
مکر. فریب. (از غیاث اللغات) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). نیرنگ. کنبوره. دستان. زرق. دغا. اوزند. رنگ. ترفند. حقه. تنبل (ت ُ / ت َ و ب َ / ب ُ) .کنبور. افسون. کیمیا: جاه دنیای فریبنده... مانند خدعۀ غول... است. (کلیله و دمنه). آن مدامیر به آن خدعه مغرور گشتند. (ترجمه تاریخ یمینی). ای خلیل اینجا شرار و دود نیست جزکه سحر و خدعۀ نمرود نیست. مولوی (مثنوی). بشنوم یا من دهم هم خدعه اش تا بداند اهل را آن فرع کش. مولوی (مثنوی). ای خدا بنمای تو هر چیز را آنچنانکه هست در خدعه سرا. مولوی (مثنوی). ، کسی که مردم او را بسیار فریب میدهند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، آنچه بوسیلۀ او حیله می شود. ما یخدع به. (از اقرب الموارد)
فریب. منه: الحرب خدعه، جنگ انصرام می یابد بفریب. (از منتهی الارب) ، این کلمه واحد خدع است و طریق خدع به راههایی اطلاق میشود که گاه نمایان و گاه مخفی است. (از یاقوت در معجم البلدان)
فریب. منه: الحرب خدعه، جنگ انصرام می یابد بفریب. (از منتهی الارب) ، این کلمه واحد خدع است و طریق خدع به راههایی اطلاق میشود که گاه نمایان و گاه مخفی است. (از یاقوت در معجم البلدان)
ابن خفیف تابعی است و فارسی. (منتهی الارب). تابعی در متون اسلامی به مسلمانانی گفته می شود که از صحابه پیامبر اسلام (ص) دانش و هدایت گرفته اند. این نسل دوم مسلمانان، از مهم ترین گروه هایی هستند که باعث تثبیت آموزه های دینی شدند و با تلاش های علمی خود، علوم اسلامی را در قرون اولیه رشد دادند. تابعین عموماً دارای ویژگی هایی چون زهد، علم، تقوا و دقت در نقل حدیث بوده اند.
ابن خفیف تابعی است و فارسی. (منتهی الارب). تابعی در متون اسلامی به مسلمانانی گفته می شود که از صحابه پیامبر اسلام (ص) دانش و هدایت گرفته اند. این نسل دوم مسلمانان، از مهم ترین گروه هایی هستند که باعث تثبیت آموزه های دینی شدند و با تلاش های علمی خود، علوم اسلامی را در قرون اولیه رشد دادند. تابعین عموماً دارای ویژگی هایی چون زهد، علم، تقوا و دقت در نقل حدیث بوده اند.