به هدف رسیدن تیر. (منتهی الارب). تیر بر نشانه گذاره کردن یا در وی نشستن. (تاج المصادر بیهقی) ، کندن ناقه زمین را بسپل در رفتن. (منتهی الارب) (از تاج العروس). منه: خسقت الناقه الارض
به هدف رسیدن تیر. (منتهی الارب). تیر بر نشانه گذاره کردن یا در وی نشستن. (تاج المصادر بیهقی) ، کندن ناقه زمین را بسپل در رفتن. (منتهی الارب) (از تاج العروس). منه: خسقت الناقه الارض
خوشرویی در سوداگری در یک بار و ترش رویی در بار دیگر و منه: انه لذو خسقات فی البیع، یعنی باری روا می دارد و باری فسخ بیع می کند. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
خوشرویی در سوداگری در یک بار و ترش رویی در بار دیگر و منه: انه لذو خسقات فی البیع، یعنی باری روا می دارد و باری فسخ بیع می کند. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
جامه برنگ گل کافشه: فلک مفرش خود خسقی شفق دار است برای استر صوف و حبر اخضر ما. نظام قاری. برق والا و شعلۀ خسقی از ته جامه ها زبانه زدند. نظام قاری. ابر کرباس و شفق خسقی و سامست سمور صبح قاقم شمر و حبر پر از موج بهار. نظام قاری
جامه برنگ گل کافشه: فلک مفرش خود خسقی شفق دار است برای استر صوف و حبر اخضر ما. نظام قاری. برق والا و شعلۀ خسقی از ته جامه ها زبانه زدند. نظام قاری. ابر کرباس و شفق خسقی و سامست سمور صبح قاقم شمر و حبر پر از موج بهار. نظام قاری