معنی خسران - جستجوی لغت در جدول جو
خسران
کمی و نقصان، زیانکاری
کمی و نقصان، زیانکاری
تصویر خسران
فرهنگ لغت هوشیار
خسران
ضرر کردن، زیان دیدن، زیانکاری
ضرر کردن، زیان دیدن، زیانکاری
تصویر خسران
فرهنگ فارسی عمید
خسران
((خُ))
زیانکاری، زیانمندی
زیانکاری، زیانمندی
تصویر خسران
فرهنگ فارسی معین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر خسرانی
خسرانی
((خُ سُ))
منسوب به پدرزن یا پدرشوهر
منسوب به پدرزن یا پدرشوهر
فرهنگ فارسی معین
تصویر خسروان
خسروان
اکاسره
اکاسره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر حسران
حسران
دریغ، خوار
دریغ، خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خوران
خوران
خورنده
خورنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر حسران
حسران
((حَ))
آن که حسرت برد، افسوس خور
آن که حسرت برد، افسوس خور
فرهنگ فارسی معین
تصویر خران
خران
مطیع و فرمانبردار و رام
مطیع و فرمانبردار و رام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خسان
خسان
فرومایگان
فرومایگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سران
سران
بزرگان، رؤسا
بزرگان، رؤسا
فرهنگ فارسی عمید