زیان. ضرر. (از ناظم الاطباء) : مردمان خراسان از خسارت و تاراج فارغ شوند. (تاریخ بیهقی) ، کم آمدن حاصل فروش از قیمت خرید. ضرر در تجارت و زیان در معامله. (از ناظم الاطباء) : بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. (گلستان سعدی). عشق را فایده در کوی زیانکاران است هر که زین کوی سفر کرد خسارت برده. نظیری (از آنندراج). ، عاهت. (یادداشت بخط مؤلف)
زیان. ضرر. (از ناظم الاطباء) : مردمان خراسان از خسارت و تاراج فارغ شوند. (تاریخ بیهقی) ، کم آمدن حاصل فروش از قیمت خرید. ضرر در تجارت و زیان در معامله. (از ناظم الاطباء) : بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. (گلستان سعدی). عشق را فایده در کوی زیانکاران است هر که زین کوی سفر کرد خسارت برده. نظیری (از آنندراج). ، عاهت. (یادداشت بخط مؤلف)