- خزی
- پست شدن
معنی خزی - جستجوی لغت در جدول جو
- خزی
- خوار شدن، پست شدن، رسوا شدن، خواری، رسوایی
- خزی ((خِ))
- خوار شدن، پست شدن، خواری، رسوایی
- خزی
- خوار، پست، رسوا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بلا، گناه
اندوخته، گوشت بوی گرفته
خاکستر سوزنده ای که در آن آتش باشد
رسوایی، بی آبرویی و شرمندگی به جهت کار، بد بدنامی
کان زر
نگاهداری خزینه
گنجور گنجینه دار گنجدار نگهبان خزانه گنجور، صندوقدار رئیس صندوق تحویلدار، توپ یا تفنگی که دارای مخزن باشد
انبار، آنجا که اشیا را نگهدارند، خزانه، گنج خانه
بروی سینه و شکم روی زمین کشیده، آنکه در کنجی و رخنه ای پنهان شده
روی سینه و شکم خود را بزمین کشیدن
حوض آب گرم بزرگی در حمام های قدیمی برای شستشو و غسل، خزانه
حرکت کردن با کشیدن بدن بر روی زمین، آهسته حرکت کردن و به جایی وارد شدن
ползти
kriechen
повзати
pełzać
rastejar
strisciare
arrastrarse
ramper
kruipen
merangkak
रेंगना
לזחול