جدول جو
جدول جو

معنی خزی - جستجوی لغت در جدول جو

خزی
پست شدن
تصویری از خزی
تصویر خزی
فرهنگ لغت هوشیار
خزی
خوار شدن، پست شدن، رسوا شدن، خواری، رسوایی
تصویری از خزی
تصویر خزی
فرهنگ فارسی عمید
خزی
((خِ))
خوار شدن، پست شدن، خواری، رسوایی
تصویری از خزی
تصویر خزی
فرهنگ فارسی معین
خزی
خوار، پست، رسوا
تصویری از خزی
تصویر خزی
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خزیه
تصویر خزیه
بلا، گناه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزین
تصویر خزین
اندوخته، گوشت بوی گرفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزیر
تصویر خزیر
خاکستر سوزنده ای که در آن آتش باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزیه
تصویر خزیه
رسوایی، بی آبرویی و شرمندگی به جهت کار، بد بدنامی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خزیبه
تصویر خزیبه
کان زر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزینه داری
تصویر خزینه داری
نگاهداری خزینه
فرهنگ لغت هوشیار
گنجور گنجینه دار گنجدار نگهبان خزانه گنجور، صندوقدار رئیس صندوق تحویلدار، توپ یا تفنگی که دارای مخزن باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزینه
تصویر خزینه
انبار، آنجا که اشیا را نگهدارند، خزانه، گنج خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزیده
تصویر خزیده
بروی سینه و شکم روی زمین کشیده، آنکه در کنجی و رخنه ای پنهان شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزیدن
تصویر خزیدن
روی سینه و شکم خود را بزمین کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزینه
تصویر خزینه
حوض آب گرم بزرگی در حمام های قدیمی برای شستشو و غسل، خزانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خزینه
تصویر خزینه
((خَ نِ))
مال اندوخته شده، گنجینه، خزانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خزیدن
تصویر خزیدن
((خَ دَ))
روی سینه و شکم خود را به روی زمین کشیدن، آهسته به جایی درآمدن و در کنجی نهان شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خزیدن
تصویر خزیدن
حرکت کردن با کشیدن بدن بر روی زمین، آهسته حرکت کردن و به جایی وارد شدن
فرهنگ فارسی عمید