واپس استیدن. (تاج المصادر بیهقی). تخلف کردن از قوم خود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) ، پاره گوشت جدا کردن از جزور. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، بخش بخش کردن مردم چیزی را وگرفتن آن را میان خود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). قطعه قطعه کردن و میان خود قسمت کردن چیزی را، گرفتن چیزی را. (اقرب الموارد)
واپس استیدن. (تاج المصادر بیهقی). تخلف کردن از قوم خود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) ، پاره گوشت جدا کردن از جزور. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، بخش بخش کردن مردم چیزی را وگرفتن آن را میان خود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). قطعه قطعه کردن و میان خود قسمت کردن چیزی را، گرفتن چیزی را. (اقرب الموارد)
نوعی رستنی که جزو شاخه نهانزادان است و ساقه و برگ دارد ولی ریشه و گل ندارد و بجای ریشه دارای کرکهای ریز در پایین ساقه است که گیاه بوسیله آنها مواد غذایی را جذب میکند. بعضی از اقسام آن هم ساقه ندارند
نوعی رستنی که جزو شاخه نهانزادان است و ساقه و برگ دارد ولی ریشه و گل ندارد و بجای ریشه دارای کرکهای ریز در پایین ساقه است که گیاه بوسیله آنها مواد غذایی را جذب میکند. بعضی از اقسام آن هم ساقه ندارند