جدول جو
جدول جو

معنی خرگیر - جستجوی لغت در جدول جو

خرگیر
گیرندۀ خر بسخره. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خرگیر
گرفتن خر مقیدکردن الاغ
تصویری از خرگیر
تصویر خرگیر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ورگیر
تصویر ورگیر
(پسرانه)
مترجم (نگارش کردی: وهرگ)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خرگور
تصویر خرگور
گورخر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
گرفتار، گیرافتاده
درگیر شدن: گرفتار شدن، آغاز شدن زد و خورد، افروخته شدن آتش جنگ و نبرد
فرهنگ فارسی عمید
(خَرْ رَ)
نام قریتی از قرای دهستان. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
عمل گرفتن خر بسخره. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خَ بَ)
مستفسر. (از آنندراج). آنکه از مطلبی کسب و استفسار خبر کند:
سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات
بشنو ای پیک خبرگیر و سخن بازرسان.
حافظ.
، جاسوس. (از آنندراج) : منذر نعمان پسر خویش را با ده هزار سوار عرب بفرستاد و بفرمود که بمداین رو تا آن شهر که کسری ملک عجم آنجاست فرود آی و خبرگیران بفرست اگر پیش تو نیایند تو پیش مرو و اگر بیرون آیند و جنگ کنند با ایشان جنگ کن. (ترجمه طبری بلعمی).
- به خبرگیری رفتن، جاسوسی کردن: و جاسوسان به خبرگیر رفته بودند و باز آمدند. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دچار، گرفتار، درگیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
شاهی آبی: سپندان و گندنا و پیاز و سیر و سداب و گرگیر وسپند و ترب و باتنگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
((دَ))
گرفتار، مشغول، آغاز زد و خورد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برگیر
تصویر برگیر
مضاف الیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خوگیر
تصویر خوگیر
آنس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
متضمّنٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
Conflicted, Embroiled
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
en conflit, impliqué
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
בקונפליקט , מעורב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
متصادم , الجھا ہوا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
সংঘাতপূর্ণ , জড়িত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
mgongano, husika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
çatışmalı, karışmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
갈등하는 , 휘말린
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
対立した , 巻き込まれた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
in conflict, verstrikt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
संघर्षरत , उलझा हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
konflik, terlibat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
ขัดแย้ง , พัวพัน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
en conflicto, envuelto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
in conflitto, coinvolto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
冲突的 , 卷入的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
skonfliktowany, zamieszany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
конфліктний , сплутаний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
im Konflikt, verwickelt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
находящийся в конфликте , вовлечённый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
em conflito, envolvido
دیکشنری فارسی به پرتغالی