روبارو، رو به رو، برابر هم، روی در روی، در مقابل، برای مثال مهتری گر به کام شیر در است / شو خطر کن ز کام شیر بجوی ی یا بزرگی و عزّ و نعمت و جاه / یا چو مردانت مرگ رویاروی (حنظلۀ بادغیسی - شاعران بی دیوان - ۴)
روبارو، رو به رو، برابر هم، روی در روی، در مقابل، برای مِثال مهتری گر به کام شیر در است / شو خطر کن ز کام شیر بجوی ی یا بزرگی و عزّ و نعمت و جاه / یا چو مردانْتْ مرگ رویاروی (حنظلۀ بادغیسی - شاعران بی دیوان - ۴)
ناحیه ای است در جنوب غربی مراکش برابرجزایر قناری در ساحل اقیانوس اطلس تحت الحمایۀ اسپانیا که 190000 تن جمعیت دارد. کرسی آن ویلاسیسنروس است. (فرهنگ فارسی معین)
ناحیه ای است در جنوب غربی مراکش برابرجزایر قناری در ساحل اقیانوس اطلس تحت الحمایۀ اسپانیا که 190000 تن جمعیت دارد. کرسی آن ویلاسیسنروس است. (فرهنگ فارسی معین)
رستنی است و دارویی است که آن را خولنجان نیز گویند و بعضی گفته اند درختی منسوب به انوشیروان که چوب آن درخت را خالولنجان خوانند و جمعی گویند نباتی است که آن را سفیدتاک نامند و به عربی کرمهالبیضا خوانند و میوۀ آن سرخ باشد و بخوشۀانگور شباهت دارد و بدان پوست را دباغت دهند. (از برهان قاطع). در تحفه المومنین آمده است: خولنجان است و گفته شود خشخاش ابیض بهترینش بوستانی بود سرد و تر است در دوم و گویند سرد و خشک است در سیوم سرفه و نزله گرم را سودمند آید و نفث الدم را نفع دهد و به عسل منی را بیفزاید و تخمش مقدار دو درم تا پنج درم شکم ببندد و قشرش مضر است به شش و مصلحش مصطکی است
رستنی است و دارویی است که آن را خولنجان نیز گویند و بعضی گفته اند درختی منسوب به انوشیروان که چوب آن درخت را خالولنجان خوانند و جمعی گویند نباتی است که آن را سفیدتاک نامند و به عربی کرمهالبیضا خوانند و میوۀ آن سرخ باشد و بخوشۀانگور شباهت دارد و بدان پوست را دباغت دهند. (از برهان قاطع). در تحفه المومنین آمده است: خولنجان است و گفته شود خشخاش ابیض بهترینش بوستانی بود سرد و تر است در دوم و گویند سرد و خشک است در سیوم سرفه و نزله گرم را سودمند آید و نفث الدم را نفع دهد و به عسل منی را بیفزاید و تخمش مقدار دو درم تا پنج درم شکم ببندد و قشرش مضر است به شش و مصلحش مصطکی است
حصاتی که در مرارۀ گاو پدید آید و گاو زهره و اندرزا نیز گویند، (ناظم الاطباء)، و آن را برای چاق شدن و فربهی خورند، مؤلف تحفۀ حکیم مؤمن آرد:اسم فارسی جاوزین است - انتهی، در فهرست مخزن الادویه آمده: جاوزین و جاوزهرج حجرالبقر است که به فارسی گاوزهره گویند، جهت آنکه در زهرۀ آن تکون می یابد اسم فارسی جاوزین است، (تحفۀ حکیم مؤمن)
حصاتی که در مرارۀ گاو پدید آید و گاو زهره و اندرزا نیز گویند، (ناظم الاطباء)، و آن را برای چاق شدن و فربهی خورند، مؤلف تحفۀ حکیم مؤمن آرد:اسم فارسی جاوزین است - انتهی، در فهرست مخزن الادویه آمده: جاوزین و جاوزهرج حجرالبقر است که به فارسی گاوزهره گویند، جهت آنکه در زهرۀ آن تکون می یابد اسم فارسی جاوزین است، (تحفۀ حکیم مؤمن)
عمل خریدار. (یادداشت بخط مؤلف). ابتیاع. (ناظم الاطباء). - به چشم خریداری در چیزی نگریستن، با نهایت دقت در چیزی نظر انداختن، بدقت در چیزی توجه کردن. - بی خریداری، بازار نداشتن. کساد: بهر درم سر همت فرونمی آید ببسته ام در دکان ز بی خریداری. سعدی (کلیات چ مصفا ص 741)
عمل خریدار. (یادداشت بخط مؤلف). ابتیاع. (ناظم الاطباء). - به چشم خریداری در چیزی نگریستن، با نهایت دقت در چیزی نظر انداختن، بدقت در چیزی توجه کردن. - بی خریداری، بازار نداشتن. کساد: بهر درم سر همت فرونمی آید ببسته ام در دکان ز بی خریداری. سعدی (کلیات چ مصفا ص 741)
دهی است از دهستان میرعبدی بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار، واقع در 13هزارگزی غرب و دشتیاری و کنار راه مالرو دشتیاری به دج. آب آن از باران و محصولش ذرت و لبنیات است. ساکنین آن از طایفۀ سردار زائی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان میرعبدی بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار، واقع در 13هزارگزی غرب و دشتیاری و کنار راه مالرو دشتیاری به دج. آب آن از باران و محصولش ذرت و لبنیات است. ساکنین آن از طایفۀ سردار زائی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)