جدول جو
جدول جو

معنی گاودارو

گاودارو
گاویزن، ماده ای شبیه زردۀ تخم مرغ که از میان زهرۀ گاو به دست می آوردند، مهرۀ زهرۀ گاو
اندرزا، جاویزن، گاوسنگ، گاوزهره، گاوزهرج
تصویری از گاودارو
تصویر گاودارو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گاودارو

گاودارو

گاودارو
حصاتی که در مرارۀ گاو پدید آید و گاو زهره و اندرزا نیز گویند، (ناظم الاطباء)، و آن را برای چاق شدن و فربهی خورند، مؤلف تحفۀ حکیم مؤمن آرد:اسم فارسی جاوزین است - انتهی، در فهرست مخزن الادویه آمده: جاوزین و جاوزهرج حجرالبقر است که به فارسی گاوزهره گویند، جهت آنکه در زهرۀ آن تکون می یابد
اسم فارسی جاوزین است، (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا

گاوداری

گاوداری
شغل و عمل گاودار، جایی که در آن گاو نگهداری می کنند
گاوداری
فرهنگ فارسی عمید

گاو دارو

گاو دارو
سنگهای صفراوی تولید شده در کیسه زهره گاو را گویند و آن در طب قدیم مخلوط با انزروت جهت تقویت عمومی و چاق شدن باشخاص ضعیف خورانیده میشد سنگ صفراوی گاو سنگ زهره گاو زهره گاو اندرزا جاوزین گاو زهره حجرالبقر
فرهنگ لغت هوشیار

گاوداری

گاوداری
شغل گاو داشتن، نگاه داشتن و مراقبت کردن و فربه کردن گاو
لغت نامه دهخدا

گاودار

گاودار
دهی است از دهستان لیراوی بخش دیلم شهرستان بوشهر، واقع در 240 هزارگزی جنوب دیلم و 6 هزارگزی راه ساحلی دیلم به گناوه، جلگه گرمسیر مرطوب و مالاریائی، دارای 215 تن سکنه، آب آن از چاه، محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت، راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)، و رجوع به فهرست فارسنامۀ ناصری شود
لغت نامه دهخدا

گاودار

گاودار
صاحب و مالک گاو، گاودارنده، محافظ و نگهبان او
لغت نامه دهخدا