- خرمچهر (دخترانه)
- آنکه چهره ای شاداب و با طراوت دارد
معنی خرمچهر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به خرمشهر از مردم خرمشهر اهل خرمشهر محمره یی
پریروی، آنکه چهره و سیمای زیبا و پری دارد
نوعی مهرۀ درشت و بی ارزش، به رنگ سفید یا آبی که بر گردن اسب و خر می بندند، برای مثال اگر ژاله هر قطره ای در شدی / چو خر مهره بازار از او پر شدی (سعدی۱ - ۱۰۳) ، نوعی بوق کوچک از جنس صدف
((خَ مُ رِ))
فرهنگ فارسی معین
نوعی مهره درشت به رنگ سفید یا آبی که آن را بر گر دن خر و اسب و استر آویزند، نوعی بوق
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
مرکب از زر (طلا) + مهر (خورشید)، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر سوفر، از پهلوانان ایرانی در زمان قباد پادشاه ساسانی
خرم دینان پیروان بابک خرمدین که شاخه بازمانده از مزدکیان پس از اسلام به شمار می روند آنان را سرخ جامگان نیز خوانده اند به تازی: (محمره) (فضل بن شادان نیشابوری)
پر محبت
بسیار بامهرومحبت، پرمحبت
خرم دین، هر یک از پیروان بابک خرّمی رهبر ایرانی خرم دینان که قیام آنان علیه خلفای عباسی را رهبری کرد، آنکه به محرّمات دینی بی اعتقاد یا بی توجه باشد، اباحتی
خم کوچک