معنی خمچه - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با خمچه
خمچه
- خمچه
- خم کوچک. (ناظم الاطباء). خنبچه. خنبک. (یادداشت بخط مؤلف) :
گل خمچه اش نزد طراح جام
بعقل مخمر برآورده خام
بود خمچه قسمی ز خم لیک خرد
توانش ببزم بزرگان نبرد.
ملاطغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
خاچه
- خاچه
- چوب دو شاخی که بر زیر شاخی از درخت و مانند آن زنند تا فرو نیفتد
فرهنگ لغت هوشیار
خفچه
- خفچه
- شوشه زر و سیم طلا و نقره گداخته که در ناوچه آهنین ریخته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
خمره
- خمره
- پارسی تازی گشته خمره خاز مایه (خمیر مایه)، لرد می درد، گلغونه، بوی خوش خم کوچک خمچه
فرهنگ لغت هوشیار