یکی از فرقه های بنیادگرای مسیحیت که از واتیکان اطاعت نمی کند و بیشتر در شبه جزیرۀ بالکان و اروپای شرقی رواج دارد، پیرو کلیسای ارتدکس مثلاً مسیحی ارتدکس، مربوط به کلیسای ارتدوکس مثلاً عقاید ارتودکس، دارای اعتقاد سرسختانه به یک مذهب یا نظریه
یکی از فرقه های بنیادگرای مسیحیت که از واتیکان اطاعت نمی کند و بیشتر در شبه جزیرۀ بالکان و اروپای شرقی رواج دارد، پیرو کلیسای ارتدکس مثلاً مسیحی ارتدکس، مربوط به کلیسای ارتدوکس مثلاً عقاید ارتودکس، دارای اعتقاد سرسختانه به یک مذهب یا نظریه
مهرۀ الوانی را گویند که بجهت دفع چشم زخم بر بازو و گردن اطفال بندند، و به این معنی بجای تاء قرشت میم هم آمده است. (برهان قاطع). در حاشیۀ برهان قاطع این کلمه مصحف ’خرمک’ آمده است. صاحب انجمن آرای ناصری میگوید این مهره ملون باشد به دو سه لون
مهرۀ الوانی را گویند که بجهت دفع چشم زخم بر بازو و گردن اطفال بندند، و به این معنی بجای تاء قرشت میم هم آمده است. (برهان قاطع). در حاشیۀ برهان قاطع این کلمه مصحف ’خرمک’ آمده است. صاحب انجمن آرای ناصری میگوید این مهره ملون باشد به دو سه لون
نگونسار. سرنگون. (ناظم الاطباء). ارتکس، انتکس و ارتد، وقع فی شر مانجا منه. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). منهدم. افتاده. (ناظم الاطباء). رجوع به ارتکاس شود، انبوهی کرده و فراهم آمده. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ارتکاس. رجوع به ارتکاس شود
نگونسار. سرنگون. (ناظم الاطباء). ارتکس، انتکس و ارتد، وقع فی شر مانجا منه. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). منهدم. افتاده. (ناظم الاطباء). رجوع به ارتکاس شود، انبوهی کرده و فراهم آمده. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ارتکاس. رجوع به ارتکاس شود
کوچکتر. (ناظم الاطباء). اصغر. (منتهی الارب) : دانی که خلیفه و همه بزرگان حضرت وی چه آنانکه از تو بزرگترند و چه آنانکه خردترند مرا حرمت دارند. (تاریخ بیهقی)
کوچکتر. (ناظم الاطباء). اَصغَر. (منتهی الارب) : دانی که خلیفه و همه بزرگان حضرت وی چه آنانکه از تو بزرگترند و چه آنانکه خردترند مرا حرمت دارند. (تاریخ بیهقی)