صاحب خر. خربان: بر دوش خر دو لنگه بود گرز خرخدا بر دوش من ز چرخ دوصد لنگه بارها. ؟ ، نام حشره ای خرد است. خرخاکی. هدبه. حمارالبیت. حمارالارض. حمارقبان. عیرقبان. رجوع به خرخاکی شود
صاحب خر. خربان: بر دوش خر دو لنگه بود گرز خرخدا بر دوش من ز چرخ دوصد لنگه بارها. ؟ ، نام حشره ای خرد است. خرخاکی. هدبه. حمارالبیت. حمارالارض. حمارقبان. عیرقبان. رجوع به خرخاکی شود
آواز نامطبوع که از گلوی خفته برآید. (یادداشت بخط مؤلف). خرنا. خرناسه. غطیط: افتخاخ، خرخر کردن در خواب. فخ ّ، خرخر کردن نائم در خواب. فخیخ، خرخر کردن در خواب. (منتهی الارب) ، حکایت صوت خیشوم و بینی خفته. (یادداشت بخط مؤلف) ، قسمی آواز گربه. (یادداشت بخط مؤلف)
آواز نامطبوع که از گلوی خفته برآید. (یادداشت بخط مؤلف). خرنا. خرناسه. غطیط: افتخاخ، خرخر کردن در خواب. فخ ّ، خرخر کردن نائم در خواب. فخیخ، خرخر کردن در خواب. (منتهی الارب) ، حکایت صوت خیشوم و بینی خفته. (یادداشت بخط مؤلف) ، قسمی آواز گربه. (یادداشت بخط مؤلف)
حکایت صوت کشیدن چیزی سنگین بر زمین. (یادداشت بخط مؤلف) ، آواز کشیده شدن نوک چیزی بر زمین. (یادداشت بخط مؤلف) ، آواز شش چون بخلط انباشته باشد. (یادداشت بخط مؤلف) ، نام آواز گلوی خبه شده یا محتضر. (یادداشت بخط مؤلف). - امثال: خرخر مرگ مادرزن از چه چه بلبل بهتر است. (از امثال و حکم دهخدا)
حکایت صوت کشیدن چیزی سنگین بر زمین. (یادداشت بخط مؤلف) ، آواز کشیده شدن نوک چیزی بر زمین. (یادداشت بخط مؤلف) ، آواز شش چون بخلط انباشته باشد. (یادداشت بخط مؤلف) ، نام آواز گلوی خبه شده یا محتضر. (یادداشت بخط مؤلف). - امثال: خرخر مرگ مادرزن از چه چه بلبل بهتر است. (از امثال و حکم دهخدا)
چوب بندی زیر آهنهای شیروانی. (یادداشت مؤلف). چون بخواهند آهن شیروانی را بکوبند ابتدا از چوبهای ضخیم مثلث هایی درست میکنند و قاعده آن مثلثها را روی سقف میگذارند و سپس روی اضلاع این مثلث ها دستکهای چوبی میکوبند و زمینه را برای آهن کوبی آماده میکنند. امروزه این کلمه بر مثلثهای ساخته شدۀ از آهن برای منظورهایی شبیه بمنظور فوق نیز اطلاق میشود. خرفی ̍. خلّر. جلّبان. (یادداشت به خط مؤلف) ، چوب بندی بشکل مثلث برای اره کشی و از وسط شکافتن تیر. (یادداشت بخط مؤلف) ، چوب بندی برای آویزان کردن پردۀ نقاشی تا نقاش بتواند درکنار آن نشیند و نقاشی کند. (یادداشت بخط مؤلف)
چوب بندی زیر آهنهای شیروانی. (یادداشت مؤلف). چون بخواهند آهن شیروانی را بکوبند ابتدا از چوبهای ضخیم مثلث هایی درست میکنند و قاعده آن مثلثها را روی سقف میگذارند و سپس روی اضلاع این مثلث ها دستکهای چوبی میکوبند و زمینه را برای آهن کوبی آماده میکنند. امروزه این کلمه بر مثلثهای ساخته شدۀ از آهن برای منظورهایی شبیه بمنظور فوق نیز اطلاق میشود. خَرْفی ̍. خُلَّر. جُلَّبان. (یادداشت به خط مؤلف) ، چوب بندی بشکل مثلث برای اره کشی و از وسط شکافتن تیر. (یادداشت بخط مؤلف) ، چوب بندی برای آویزان کردن پردۀ نقاشی تا نقاش بتواند درکنار آن نشیند و نقاشی کند. (یادداشت بخط مؤلف)
ظاهراً نام کرمانشاهان کنونی بزمان ماقبل حکومت مادها می باشد بنابه کتیبه های آسوری: شلم نصر دوم در 844 قبل از میلاد به نمری که حالا معروف به کردستان است داخل شد. این صفحه از مدت ها قبل در تحت نفوذ بابلی ها بود و امیر آن مردوک مودمیک نام داشت، همین که آسوریها نزدیک شدند او فرار کرد و خزانه و اموالش جزو غنائم فاتحین گردید، بعد شلم نصر یانزو نامی را از کاسیها به امارت این صفحه معین کرد ولی چون یانزو یاغی شد شلم نصر در سال 838 قبل از میلاد باز به این صفحه لشکر کشیده شورشیها را بجنگل راند، بصفحۀ همجوار که ’پارسوا’ یا ’پارسواش’ نام داشت رفت و 28 امیر یا پادشاه محل را اسیر کرد. بعد او بمملکت آمادای و خرخار درآمد (تصور می کنند که محل آخری کرمانشاهان امروزی بوده) و بالاخره یانزو را دستگیر کرده به آسور برد. (از تاریخ ایران باستان پیرنیا ج 1 ص 169)
ظاهراً نام کرمانشاهان کنونی بزمان ماقبل حکومت مادها می باشد بنابه کتیبه های آسوری: شلم نصر دوم در 844 قبل از میلاد به نمری که حالا معروف به کردستان است داخل شد. این صفحه از مدت ها قبل در تحت نفوذ بابلی ها بود و امیر آن مردوک مودمیک نام داشت، همین که آسوریها نزدیک شدند او فرار کرد و خزانه و اموالش جزو غنائم فاتحین گردید، بعد شلم نصر یانزو نامی را از کاسیها به امارت این صفحه معین کرد ولی چون یانزو یاغی شد شلم نصر در سال 838 قبل از میلاد باز به این صفحه لشکر کشیده شورشیها را بجنگل راند، بصفحۀ همجوار که ’پارسوا’ یا ’پارسواش’ نام داشت رفت و 28 امیر یا پادشاه محل را اسیر کرد. بعد او بمملکت آمادای و خرخار درآمد (تصور می کنند که محل آخری کرمانشاهان امروزی بوده) و بالاخره یانزو را دستگیر کرده به آسور برد. (از تاریخ ایران باستان پیرنیا ج 1 ص 169)