معنی مرخا - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با مرخا
مرخا
- مرخا
- به لهجۀ طبری خال، مخفف مادرْخواهر، یعنی خواهرِ مادر. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
مرخا
- مرخا
- زن ذلیل، به کنایه: همانند زن، خاله، مرد زن نما، خاله.، هفت برگدرختچه ای است که در سایه درختان دیگر جنگلی رویدبا
فرهنگ گویش مازندرانی
مرما
- مرما
- جایی که از آن افکنند، مکان افکندن، آماجگاه، جایی که تیر بر آن انداخته می شود، کنایه از مقصد
فرهنگ فارسی عمید
مربا
- مربا
- میوه ای که در شیرۀ شکر پخته شده باشد، پرورش یافته، پرورده
فرهنگ فارسی عمید