جدول جو
جدول جو

معنی خرخاش

خرخاش((خَ))
نگرانی، اضطراب، غوغا، جنجال، خرخشه
تصویری از خرخاش
تصویر خرخاش
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با خرخاش

خرخاش

خرخاش
ظاهراً بمعنی گفتگوست:
گفت هر شش را بگیرید ای دو خصم
من شوم آزاد بی خرخاش و وصم.
مولوی (مثنوی)
لغت نامه دهخدا

خشخاش

خشخاش
پارسی است زینان تارخیرا از گیاهان گیاهی است از تیره کوکناریان دارای ساقه باریک و برگهای طویل و درشت و مضرس. گلهای آن سفید و ارتفاعش بیک متر بالغ میشود. میوه خشخاش بشکل حقه است (غوزه) و پس از ریختن برگها گل در سر شاخه آشکار گردد. وسط آن پر از دانه های ریز سفید است که آنرا میخورند و روغن آنرا استخراج کنند. چون پوست غوزه خشخاش را پس از رسیدن با تیغ مخصوص خراش دهند از آن شیره ای سفید بیرون آید که پس از خشک شدن برنگ قهوه یی در آید و همانست که بنام تریاک نامیده میشود. در شیرابه خشخاش الکالوئیدهای مختلف مانند مرفین نار کوئین و غیره موجود است، نوعی پارچه که در گرگان می بافتند
فرهنگ لغت هوشیار

خشخاش

خشخاش
گیاهی علفی، با ساقۀ باریک، گل های سفید و برگ های دراز، درشت و دندانه دار که بلندیش تا یک متر می رسد و از آن شیرۀ تریاک می گیرند، کوکنار، میوۀ گرزمانند گیاه خشخاش که پس از ریختن برگ های گل در سر شاخه پیدا می شود، دانه های روغنی، خوراکی و ریز گیاه خشخاش که روغن آن را می گیرند
خشخاش
فرهنگ فارسی عمید

پرخاش

پرخاش
درشتی و تندی از روی خشم، عتاب، برای مِثال چو پرخاش بینی تحمل بیار / که سهلی ببندد در کارزار (سعدی - ۱۲۳)، جنگ وجدال، کارزار، پیکار
پرخاش کردن: درشتی کردن، تندی کردن، سخن درشت گفتن، پیکار کردن
پرخاش
فرهنگ فارسی عمید